پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
تو کلاس زبان داشتیم یه بازی میکردیم که نفر اول اسم یه حیوان میگفت نفر دوم با حرف آخر اون اسم یه حیوون دیگه میگفت :)
بعد یکی از بچه ها تو کلاس که نمی دوست باید اسم حیوون بگه الکی گفت:teacher =))
معلم زبانمون به این حالت : :o :)) :-w
ما به این حالت: =)) =)) =))
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف می کنم کلاس اول معلممون می گفت املا هاتونو خودتون بنویسید من با یه دوربین شما را کنترل می کنم ~X( :>
از اون روز به بعد کار من شده بود پیدا کردن جاهایی از خونه که به عقل جن هم نمی رسید :)) :)
پاسخ : تنبیه شدن
تنبیه فیزیکی زیاد نشدم ولی من زیاد تنبیه لفظی میشم چون رابطه ی خوبی با معلما ندارم!
ما یه گروه 4نفره تو کلاسیم زنگ تفریح هممون با هم تو حیاط بودیم بعد ناظم از تو دفتر تو بلندگو داد میزنه:خانم فاتحی (فامیلمه)کلاس خانم فاتحی کلاس این همه ادم تو حیاطه چرا من برم کلاس؟!
(اسم...
پاسخ : گند های دوران كودكی
من در دوران کودکی علاقه ی زیادی به نقاشی داشتم ;D
یه روز که دفتر نقاشیم تموم شده بود به مامانم گفتم یه دفتر نقاشی برام بخر :>
ولی مامانم نخرید منم وقتی خونه نبودن رفتم رو تلویزیون نقاشی کشیدم ;D
من به این حالت: ;D :-"
مامان و بابام به این حالت: :o :-w
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
ما که کلا زیاد ضایه میشیم ;D
چند روز پیش معلم ادبیاتمون گفت:بچه ها هرچی انتقاد از من دارین بگین
ما هم هرچی انتقاد داشتیم گفتیم :-"
بعد که انتقادا تموم شد گفت:شما خیلی بیجا حرف می زنین چرت و پرت گفتن بسه دیگه کتاباتونو باز کنید :)) :-[
پاسخ : نمره ی دردسر ساز
ما که دیگه عادت کردیم :-[
یعنی به حدی رسیده که معلم ریاضیمون گفت:اگه همتون بالای 15 بشید خودم میبرمتون جیگرکی با هم جیگر بزنیم تو رگ :))
تازه یه امتحان دونفره گرفت با کماااااااااااااااااااااااال افتخار شدم: 12/5 :))
پاسخ : کتابخونهی مرکزتون
کتاب های مدرسه ما عبارتند از:
1-فلسفه ی حجاب
2-امام خمینی
3-انقلاب اسلامی ایران =))
حالا این هیچی از اونجایی که کتاباش مربوط به عهد پیچ و مهره س جلد نداره! :))
پاسخ : مدرسه رويايي
اگه سه تا چیز تو مدرسه نباشه خیلی خوب میشه: 8-^
1-کارنامه 2-امتحان 3-نمره
اما من مطمئنم این آزرو را با خود به گور خواهم برد :)) =((
پاسخ : شعر درباره ي كلاستون
ما توی مدرسه این شعرو با ریتم خونه مادربزرگه سرودیم: ;D
مدرسه ی فرزانگان هزار تا نخبه داره مدرسه ی فرزانگان کادر مجرب داره
وقتی میای مدرسه دل میشه پر ز غصه
سمپاد میشه یه آوار...
پاسخ : جای زخم ...
یه روز 5سالم بود با داداشم داشتیم بازی میکردیم اون دنبال من گذاشته بود
منم ازبس تند می دویدم افتادم و رفتم تو کاسه X_Xکاسه شیکست X_X
بعدم کاسه زانومو پاره کرد :((
بعد زانومو بخیه کردن هنوزم جاش مونده :(( #-o :-<
پاسخ : روزي كه اولين نمره كمتو به مامانت نشون دادي
من که تو دبستان عاشق درس بودم :-&
کم ترین نمره م 19/5بود ;D
وقتی اومدم راهنمایی فک کردم مثل دبستانه.برای اولین امتحان ریاضی لای کتابمو باز نکردم :-"
تو امتحان5تا سوال بود منم از 10نمره گرفتم5 :))
کل روز داشتم گریه می کردم :o :(( :((
پاسخ : و قولهایی که برای درس خواندن ما می دهند!!!
ما اصفهانیم خیلی کم پیش میاد که به ما از این قولا بدن :))
البته این فقط جهت عوض شدن حال و هوای جمع بود\:D/دوستان از جنبه های دیگر (مثل خسیس بودن اصفهانی های محترم و عزیز و دست و دلباز)نگاه نکنند ;;) ^#^
پاسخ : تقلب
پارسال سر امتحان معلم قرآن ما گفت من به شما اعتماد دارم می دونم که تقلب نمی کنید به خاطر همین نگاتون نمی کنم
بعد روشو اونور کرد ما هم از فرصت استفاده کردیم و تا تونستیم تقلب کردیم خیلی حال داد :)) ;D \:D/
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
سر کلاس ادبیات معلممون دوستمو صدا کرد که انشا بخونه.توی انشاش نوشته بود:دکتر حسابی روزها کار می کرد و شب ها درس می خواند بعد به من گفت پاشو این انشا را نقد کن و بگو از کدوم جمله ش بیشتر خوشت اومد.منم خیلی با کلاس گفتم:اون قسمت که گفته بود دکتر شریعتی روزها...دیدم...
پاسخ : تیزهوشان قبول شدم !
من خودم نرفتم داداشم رفت بعدش با جدیت گفت:یاسمین قبول نشدی....
اشک تو چشام جمع شد :(( :o
بعد دویدم تو اتاق تا ببینم :-\
دیدم نوشته:خوشبختانه شما پذیرفته شده اید! <:-P
از خوشحالی دویدم تلفنو برداشتم زنگ زدم به بابام اما از شانس من بابام سر عمل بود ~X(