پاسخ : تفكيك جنسيتي در دانشگاه ها
والا بعضي از دوستان دارن بكوب درس ميخونن دانشگاه قبول شن چون مختلته :-?? :))
نكنين اين كارو بعد همه بي سواد ميشنااااا 8-} ;D
پاسخ : سوتیها
امروز سر كلاس اجتماعي معلمه داشت درس وابستگي متقابل نقش هارو ميداد گفت اگر يكي از نقش ها در خانواده حذف شه بقيه نقش ها كارشون سنگين تر مي شه 8-} و از اينجور حرفا :-\بعد سحر بلند شد گفت اره 2 نفر بودن همديگرو دوست داشتن بعد خوانواده هاشون راضي نبودن ولي باهم ازدواج كردن حالا بعد...
پاسخ : بیشتر بودن سن مرد در ازدواج
چون ك اصلا مرد بايد بزرگتر باشه ديگه بهترين اختلاف سنيم4ساله اگر كمتر باشه از زنش تو سري ميخوره :))
باوركنيد دروغ نميگم خودم ديدم ك ميگم ديگه :-"حالا كي بوده بماند ;D
پاسخ : سوتیها
توی یه پاساژ خیلی شلوغ بود یه دختری کفش پاشنه 9 سانتی پوشیده بود داشت راه میرفت پاش لیز خورد اما نیفتاد آقا همه خندیدن :)) ولي من X-( دلم براش سوخت!.یه پسری پشت دختره ایستاده بود بهش گفت دستت را بده من بگیرم که دیگه نیفتی ;D.منم سر اینکه پسری دختری را مسخره کنه حساسم زود بهش...
پاسخ : منشی خانم با روابط عمومی بـالا لطفا !!!
ب نظر من نه ارايش غليظ بكنه اين كه كثيفو زشتو شلخته باشه نظر من اينه ك خيلي معموليو شيك باشه ارايششم در حد ملايم باشه B-)
پاسخ : خود پسر پنداری!
با اجازه من مي خوام نظر بدم
ن اصلا دوست ندارم پسر جاي پسرا باشم مگه دختر بودن چشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :-?? خيليم خوبه :) ب دختر بودنم افتخار مي كنم (:| البته اطافيانم بهم ميگن خيلي خشني ~X( خب دست من نيست ديگه خشنم! ^-^
پاسخ : عصبانیت!
چند حالت داره
1. ادمه برام ازش نداشته باشه ترور شخصيتيش مي كنم(با جيغ ودادو حرفام)
2. تقريبا مهم باشه نگاهش ميكنم از 100 تا فحشو جيغو داد بدتر
3. مهم باشه محلش نميدم و خود زني ميكنم
4. خيلي مهمممممممممممممممممممممممممممممممممممم باشه ب دل نميگيرم موضوع و عوض مي كنم چرتو پرت...
پاسخ : تنها بیرون رفتن
من تا دم در خونمون تنها نرفتم :( نكه بگين ميترسم ها ;D چون مامانم ميترسه :oمن موندم من نميترسم مامانم جاي من مي ترسه انگار بيرون لولو داره مي خواد منو بخوره =))ولي در هر حال (:| ديروز تنهايي رفتم تا كانون امتحان دادم :-"مامانمم بهم زنگ نزد :-\ برام جالب بود رفتم خونه...
پاسخ : سوتیها
ديرروز ظهر از كلاس زبان بر ميگشتم بعد اومدم تو خونهميرم سر يخچال بابام ميگه اااا هليا مگه تو روزه نيستي تازه يادم اومده روزه ام بعد مي بينم خونه تاريكه اصلا حواسم نبود ك عينك افتابيمو از چشم برنداشتم B-) رو ب بابام ميگم بابا :-/ چرا انقدر خونه تاريكه چراغارو ذوشن...