سلام.
میخوام اینجا درباره ی خاطرات و کارهایی که مجبور شدید تو بازی جرئت حقیقت بکنید یا سوال هایی که مجبور شدید جواب بدید یا خاطراتتون از این بازی رو بنویسید. مخصوصا مثبت ۱۸ ها :-?
مثلاً دوستم تو یه بارون کثیف رفت کفشاشو دراورد با جوراب رفت تو آبا پرید.بعد زنگ خورد همه رفتن تو حیاط بدبخت مونده...
پاسخ : خوردن سر کلاس
ما همش سر کلاس می خوریم. ;D
من ردیف اول کلاس هستم.
تازه دوستم هم همش وسط درس معلم بلند میگه گشنمه =))
یا معلم داره درس میده ما همین جور داریم میخوریمو نگا میکنیم.
انگار اومدیم سینما!!!!!!
پاسخ : جیم زدن
سر کلاس دینی نصف بچه ها نرفته بودن سر کلاس وقتی رفتیم معلممون گیر داده بود که باید مجازی از دفتر بگیریم .
همه رفتن از قضا اون روز اسم همه رو وارد دفتر انضباطی می کردن.
دوستم علت نیومدنمون رو همچین ماسمالی کرد که هنوزم نمیدونیم اون روز چی گفت معلم اجازه داد بریم کلاس.
بله یه همچین...
پاسخ : سمپادی های اصفهان
سلام ;D
من باید الان فرزانگان اصفهان بودم ...
ولی به خاطر قانون جدید که طبق مدرسه مرکزو انتخاب میکنن نه محل سکونت الان به همراه جمعی از دوستام نجف آبادیم .