پاسخ : سوتیها
دبستانمون يه مسابقه تو آمفي تأتر گذاشته بود. همه ي خانواده ها و بچه ها هم بودن.
خلاصه مسابقه شروع شد و من برنده شدم =D>
رفتم رو سن ! ;D حس خوبي بود.
بعد يه سيني آوردن كه توش جايزه م بود و به سمت من دراز كردن.
منم نا خودآگاه سيني رو گرفتم و خيلي شيك اومدم و نشستم سر جام بعد يه...
پاسخ : خاطراتی که می مونن
خب به نظر من ، خاطراتي كه حس خيلي قوي رو پشتش داره ، توي ذهن آدما ميمونه. حتا اگر احمقانه به نظر بياد. مثلاً يكي از فاميلامون بچه كه بوده ، ميره توي يه باغچه ي پر از گل مهد كودكشون . بعد باغبونه مياد دعواش مي كنه و مجبورش ميكنه بره بيرون! :))هربار مياد خونمون اينو...
پاسخ : آهنگسازی
به نظر من ، هر كسي نميتونه آهنگسازي كنه . توي كشور ما و خيلي كشور هاي ديگه مفهوم آهنگسازي درست جا نيفتاده . هر كسي هر آهنگ خيلي ساده معمولي رو در حد يه خط بسازه ، اسم خودشو ميذاره آهنگساز :))
آخه هم آدمهايي مثل باخ و بتهون به خودشون بگن آهنگساز هم اين آدمه ؟ :))
پاسخ : لباس فرم
من با لباس فرم كاملا ً موافقم به شرطي كه مناسب مدرسه باشه. مثلا توي دبستان لباس فرم ما ملوان بود :)) =)) سال بعدش هم مهماندار هواپيما. شد =))
پاسخ : معلم زن - معلم مرد
به نظر من معلم هاي مرد ، توي بعضي درسها بهترند. مثلاً درس حرفه و فن و ...و معلم هاي زن هم توي بعضي درسها بهترند. و يه مدرسه بأيد هم معلم مرد داشته باشه هم زن :)