می خرامد غزلی تازه در اندیشه ما
شاید آهوی تو رد میشود از بیشه ما
دانه سرخ اناریم و نگه داشته اند
دل چون سنگ تورا در دل چون شیشه ما
اگر از کشته خود نام و نشان میپرسی
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما
سرنوشت توهم ای عشق!فراموشی بود
حکم نمیکرد اگر نام تورا تیشه ما
ما دو سرویم،در آغوش هم افتاده به...
من برای شما منبعم آورده و شنیدم که در روایاتم گفته شده (ولی منبعشو فعلا نمیدونم )شما قبول نمیکنید به من مربوط نیست
البتع ب این موضوع فقط در بند آخر اشاره نشده اونجا ک میگع فرشته ها میگن ک چرا کسیو خلق کردی ک فساد و خونریزی میکنه ک درجواب گفته شده سرنوشت انسان از قبل از هستیش مشخصه دیگه اینو ک...
در تفسير عياشى از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: اگر ملائكه موجودات زمينى را قبلا نديده بودند، كه خونريزى كردند، از كجا گفتند ((اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء))؟.
# مؤ لف : ممكن است اين فرمايش امام اشاره باشد، بدورانى كه قبل از دوران بنى آدم در زمين گذشته ، همچنانكه اخبارى نيز...
ی مجموعه کتاب بود نمیدونم چی چیه اسرار آمیز
چن تا بچع بودن تو زیرزمین خونشون ی سرزمین پیدا میکنن
یکیم بود ب زیرزمین نزدیک نشو ترسناک بود
فسقلی ها هم بود
تفسیر آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره بقره رو بخون
یکی اینکه گفته منظور از اسمائی ک خدا ب انسان یاد داده اسما درختان و کوه ها بوده چن بارم اینو تکرار کرده ولی اصن نامی از حیوانات نبرده
دوم اینکه ی سوال پیش میاد ک فرشته ها ب خدا میگن این جانشینی ک تو زمین قرار میدی ظلم و فساد میکنه
اینجا یه شبهه داره ک...
من بابام ۵۰ سالگی رفت کنکور داد برای فوق لیسانس
اونو ک تموم کرد رف دکتری آزمون داد کیش قبول شد نرفت امسال دارم تلاش میکنم راضیش کنم دوباره آزمون بده
مامانمم میگ وقت ثبت نام تموم شده برا کارشناسی ارشده
سر زنگ فیزیک بود داشتم کیک میخوردم یهو معلم گف ابراهیمی اعضای گروهت کی بودن من سرخ شدم بچع ها همه مرده بودن از خنده ی بار دیگه گف ابراهیمی کجایی سرمو گرفتم بالا همونموقع قورت دادمش اعضای گروهو گفتم یهو با خنده گف نوش جونت باشه
دیگع میدونم کاری نداره سر زنگاش همیشه دهنم پره
ما سر زنگای آخر همیشه نارنگی میخوریم
زنگ آخرمون دینی بود معلم صدام کرد درس بپرسه
پاشدم رفتم اونجا وسطای پرسش بود دیدم دوستام دارن صدام میکنن برگشتم دیدم دارن نارنگی میخورن منم ی کوفتتون بشه ای نثارشون و کردم و برگشتم
دوستم اومد پوستای نارنگی رو بندازه آشغالی اومد بشینع سر جاش یهو دیدم ی چیز...