پاسخ : خاطرات شیرین از کلاس درس
با معلم جغرافي مون دعوامون شد(عقده اي بازي در مياورد ديگه)
بعد برگشت بهمون گفت:همون بهتر كه بريد خفه شيد
بعد همه چشاشون گرد شد
بعد چند ثانيه گفت:از گرما
پاسخ : گام به گام تا مدال المپیاد نجوم
من نگفتم كه از الان هيچي نخون.
اگه گفتم الان زوده چون يه وقت ميبيني يكي ميره سراغ 4 تا كتاب كه همش فرموله بعد كم مياره و كلا زده ميشه.
من خودم خيلي سردرگم شده بودم چون كه فيزيك ورياضيه درس حسابي كه بلد نبودم.
اتفاقا از الان خيلي هم خوبه ولي از الان نبايد...
پاسخ : گام به گام تا مدال المپیاد نجوم
الان كه فكر ميكنم زود باشه.
من خودم سوم راهنمايي ميخواستم بخونم چون رياضي و فيزيك بلد نبودم خيلي واسم سخت بود.
ولي واسه شروع همه ديناميكي رو پيشنهاد ميكنن.منم همين طور ;D
به نظرم تلاش اصليتو بذار واسه وقتي كه رفتي دبيرستان.
پاسخ : سوتیها
يه سري مشغول صحبت با يكي از اقوام بوديم كه من برگشتم گفتم اين قد بدم مياد ازين آدمايي كه ميرن دماغشونو عمل ميكنن.
فاميلمون:منم دماغمو عمل كردم.
من: :-[
نه خب شما پليب داشتي اونايي كه زيبايي عمل ميكننو ميگم.
فاميلمون:اتفاقا زيبايي هم عمل كردم.
من: :-" :-" :-"
پاسخ : پیک راستان
حالا غيرتي نشين ;D
اصن شروع داستان تو ذهن من نميگنجه. :o
چه جوري 2 نفر داستان مينويسن بعد ميفهمن داستاناشون مثله همه.
در حدي كه مرده برگشت گفت كودومتون ازون يكي كپي كردين.
پاسخ : اول مهر
من خودم همه كتابامو جلد كردم.
به مامانم ميگم شما هم يه كمكي بكن ميگه من روحيه ميدم ديگه :))
امسال اصن حوصله ندارم همه چيو تو يه دفتر پاپكو مينويسم.شايد يه چند تا دفتر ديگه هم بردارم.
مثله بچه ابتدايي ها يه دفترچه يادداشتم با عكس خرس خريدم. نخنديدا.به جون خودم خيلي نازه :x
بعدش...
پاسخ : دومین دوره مسابقات دانش آموزی هوافضا - شریف
خب الان من ميخوام شركت كنم ولي اطلاعاتي راجع به اين گرايش ها ندارم چه برسه به طراحي و ساخت ;D
بايد چي كار كنم؟؟؟
پاسخ : تک فرزندی، خوب یا بد؟
آره منم فكر ميكنم هيچ وقت اين ضربه هاي روحي كه به خاطر تنهايي تحمل كردم جبران نميشه.
يه وقتايي مجبورم ساعت ها تو خونه تنها باشم.
مگه چه قدر ميتونم وقتمو با دوستام پر كنم.
دلم ميخواد يكي بود كه هر وقت ميخواستم ميتونستم باهاش حرف بزنم.
از بس تنها بودم از همه ميترسم...
پاسخ : تک فرزندی، خوب یا بد؟
واسه من خيلي بده همش تنهام.
به خصوص تو تابستون خيلي اذيت ميشم.
همش سعي ميكنم از تنهايي هام فرار كنم.
البته ديگه ياد گرفتم چه جوري باهاش كنار بيام ولي بازم خيلي سخته
يه وقتايي ميگم كاش يه خواهر يا برادر داشتم كه يه كم ميزديم تو سر وكله ي هم ;D
اصن خونمون خيلي ساكته...
پاسخ : قشنگترين جملات ... از قشنگترين كتابها ...
خيلي عجيب است!
تا مريض نشوي كسي برايت گل نمياورد.
تا گريه نكني كسي نوازشت نميكند.
تا فرياد نكشي كسي به طرفت برنميگردد.
تا قصد رفتن نكني كسي به ديدنت نمي آيد.
و تا نميري كسي تو را نميبخشد.