نتایج جستجو

  1. دعوا..!

    پاسخ : دعوا ... آخرین باری که دعوا کردم تابستون بود دختره مثه ... لباس پوشیده بود و یه کارایی میکرد واقعن رفته بود رو اعصاب منو دوستم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم رفتم یکی زدم به شونش که برگرده سمت من بعد با دوستم بردیمش یه جای دیگه کلی سرش داد زدیم ( اونم از اون دخترای ~X( بود ) بعد کلی دعوا...
  2. گردشگری گروهی مشهد 3

    پاسخ : گردشگری گروهی مشهد 3 من اومدنم یا نیومدنم 50 50س اگه تونستم حتمن میام اما قول نمیدم :)
  3. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز سر کلاس کامپیوتر سخت دنبال کنترل دیتا می گشتیم :-? بعد کلی گشت زدن خانوم X پیشنهاد میده که: B-) بیا پرده رو جم کنیم ;;) من =P~ =P~ خانوم X بعد جا افتادن مطلب ;;) ------------------------- امروز با خونواده رفتم تفریح روز جمعه ;;) من و خواهرم و داداشم راه میرفتیم مامان...
  4. عکس بچگی کاربران

    پاسخ : عکس بچگی کاربران l >:D< >:D< چه بچه باوقاری بودما :> این 2سالگیمه رو پله می شستم تا باباجونم از سر کار بیاد خونه >:D<( نمونه واقعیه دختر لوس :-")
  5. گردشگری گروهی مشهد 3

    پاسخ : گردشگری گروهی مشهد 3 منم آمادگیمو اعلام می کنم ;;)
  6. مرغ همسایه غازه !

    پاسخ : مرغ همسایه غازه ! بنظر من یه عادت کسی پیدا نمیشه بگه من 100 % این خصلتو ندارم آخه همیشه یه جاهایی میرسه که آدم مجبور میشه از این استفاده کنه مثلن خود من وقتی اول ابتدایی بودم همیشه مشقامو دیر می نوشتم واسه همین مامانم که مجبور میشد به من می گف : ببین پسر همسایه مشقاشو زود می نویسه الآن...
  7. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها دیروز دوست مامانم اومده دم در من آیفونو ور داشتم میگم : بله؟؟ میگه : سلام نسرین بگو مامانت بیاد دم در :-" من : باشه یه لحظه گوشی ;D
  8. تصـــــور ما از کاربران سایت

    پاسخ : تصـــــور ما از کاربران سایت میلاد ... :-? ظاهری: قدش بلنده سبزه چش و ابرو مشکی عاشق کوله پشتی ;D دیگه همینا اخلاقی: شوخ طبع روابط اجتماعی اون بالاهاس خوش اخلاقی دیگه.... علایق: رنگ سبز ;D مامانت نفت ;D دوس داری تو سپاه کار کنی ;D همین :)
  9. رابطت با خانوادت چه طوره ؟

    پاسخ : رابطت با خانوادت چه طوره ؟خواهرت برادرت..... با همشون صمیمی ام و خیلی دوسشون دارم >:D< مامان :-* بابا :-* آبجی :-* داداشی تپلی :-* :-* --------- از اونجایی باهاشون صمیمی شدم که همیشه بابام بهم میگه هیچوقت چیزیو از خونواده پنهون نکنین من قبلنا اینطور بودم که به مامان و بابام چیزی نمی گفتم...
  10. شکست عاطفی ...

    پاسخ : شکست عاطفی ... آره خوردم :( اما تقصیر خودم بود از دست اون شخص ناراحت نیستم به هیچ وج :)
  11. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها یه سوالی از مسئول کتابخونمون پرسیدم گفت باید از دفتر بپرسی منم گفتم ینی از مدیرمون ؟! :-/ گفت آره =P~ ( مدیر = دفتر )
  12. بهترین سال تحصیلی من

    پاسخ : بهترین سال تحصیلی من الآنم آخه دوستای صمیمیمو پیدا کردم و خیلی باهاشون خوش می گذره :-*
  13. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها دیشب قبل خواب ساعتمو رو 6 کوک کردم بعد ساعت 6 صداش دراومده بلن شدم گوشیو جواب میدم میگم : (با این حالت : (:|) الو .... بله ..... الو ..... چرا حرف نمیزنی .... ( با خودمم میگم چرا صدا زنگه قط نمیشه ;D) بعد گوشیو پرت کردم رو میز دوباره رفتم بخوابم بعد یه دقه تازه فهمیدم قضیه چی...
  14. اولین آهنگی که باهاش گریه کردم ...

    پاسخ : اولین آهنگی که باهاش گریه کردم ... عشق اول از مهدی احمدوند :((
  15. قتل

    پاسخ : قتل میخوام اعتراف کنم :( فک کنم دیه وقتش رسیده :( باید بگم که... کسی میدونه کلانتری از کدوم طرفه؟؟ :-s من مورچه بالدار کشتم :((
  16. بدترین استرس!

    پاسخ : بدترین استرس ! بدترین استرسم این بود که تو مطب دندون پزشکی بودم چِشَم فقط به لب دکتر بود که میگه جراحی یا درمانِ معمولی :-ss
  17. تقلب

    پاسخ : تقلب عاغا غلط کردم :-ss قول میدم دیه تقلب نکنم :-ss عاغا ... خوردم دیه از این کارا نمی کنم شنبه تقلب کردم نرفتم مدرسه تا امروز هر کی از کادر دفتری منو میدید: زمردی بعدِ امتحان بیا کارت دارم منو چنان استرسی گرفته بود که نگو ( مدرسه تو اینجور مواقع شدیدن برخورد میکنه :-ss) سرِ امتحان با...
  18. فرق ما با دانش آموزاي ديگه چقدره؟

    پاسخ : فرق ما با دانش آموزاي ديگه چقدره؟ تفاوتی که داریم اینه که در حد مرگ خر میزنیم واسمون سخ نیس
  19. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها خواهرم: پخش واقعی فیلم ... ساعت چنده؟؟ :-? من: =P~ پخش واقعی؟؟؟ واقعی نه بگو پخش زنده اهل خونه: :)) =)) من: :-" ============== دایی م: این گردو ها خیلی پوست خوبی داره B-) با دست شکسته میشه به اینا میگن گردوهای پوس پیازی B-) من: =P~ منظور پوس کاغذیه؟ =P~ :)) دایی م:آره ;D
  20. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم: بد ترین کاری که تو عمرم کردم این بود که تولدِ عزیزترین دوستمو یادم رف بهش تبریک بگم :((
بالا