پاسخ : سوتیها
یکی ازفامیلامون اومده بود خونمون، این بنده خداهم خیلی اروم صحبت میکنه،تی وی هم همون موقع برنامه داشت،منم مدام عادت دارم کنترل توی دستم باشه.. نمیدونم یهو چی شد که میخواستم صدای تی وی روزیاد کنم گرفتم سمت این بنده خداهه صدااینوزیادکنم!!!!!
پاسخ : سوتیها
یکی ازفامیلامون رفته بوده مشهد، بارون هم میومده اینم چترگرفته بوده دستش
همین جورداشته جایی میرفته دیده خیلیابهش میخندن.. نگامیکنه میبینه چترروبادبرده همینجوردستش توهواست..
پاسخ : سوتیها
دوستم تعریف میکرد:چند روز پیش رفته بودم کتابفروشی کتابکار گاج قرمز بخرم یهو هول شدم و سیمای مغزیم قاطی کرد به فروشنده گفتم ببخشید آقا کتاب قاج گرمز دارین ؟؟؟!!!
قیافه فروشنده
کناریم
من
حالا قاج هم برا اسم کتاب قشنگه ها نه ؟؟؟
پاسخ : اولین روز مدرسه
خعلی خووووب بود!دبیرشیی مون اومده، میگه امسال خیلی نبایدبنویسین.. میگیم دفتر چند برگ برداریم؟
میگه صد خوبه.. فک نکنم جا کم بیارین!!
خوب الحمدالله امسال باید کم بنویسیم!اگه زیادبود باید چند برگ مینوشتیم؟؟؟
و میگه شیمی ۲ رو خوب کارکردین؟ میگیم ـ بعله! میگه پس موافقین الان...
پاسخ : سمپادی های کرمان
نه .. حتمانباید رشته خودتون باشه شما چه رشته تجربی چه ریاضی میتونید مقاله رودر زمینه های مطرح شده بدید..
درضمن چرا فکر میکنید سوالتون چرنده؟اعتماد ب سقف داشته باشید
پاسخ : سمپادی های کرمان
نمیشیه این قومشون بهش بگه یه خورده قشنگتر تدریس کنه؟
اگه تجربی هامینالیدن واس این بودکه اونا تدرس فریدو بیشتر دوس داشتن!
جبر رو بی خیال شیـــــــــمی...
پاسخ : اعترافگاه !
ضدحال بزرگ برای یه مادر اینه که ۹ماه دوران بارداری رو تحمل کنه.....
.
.
.
..
.
.
.
.
.
..
.
.
...
بچه که به دنیا اومد شبیه عمه اش بشه !
اعتراف ميكنم عمه مو دوس دارم B-) ماه بود بخدا..