من فقط اتفاقای خوب رو میگم :
هفده ساله شدنم
خودم رو تا حد زیادی پیدا کردم
خوب شدن رابطه با خونواده
بزرگ شدم بیشتر از یک سال
آشنا شدن با ج .م
نوشتنم خیلی بهتر شده
فعلا همینا بعدا اضافه می کنم
درس می خونم
فیلم میبینم
کمی کتاب می خونم
نقاشی میکنم
توی حیاط می دوم
از فردا هم بیکارم ^_^
بشینین با خونواده بازیای دسته جمعی بکنین خیلی خوش میگذره *_*
با هم دیگه نهارو اینا درست کنین
ما یبار نشستیم نون پختیم اینقدر خوب بود :)
سلام بچه ها
من صبحا هیلیی سخت بیدار میشم
قبلنا به طوری بودم که دیر وقتم که می خوابیدم واسه هدفم هم که سده بود همچنین عین برق بلند میشدم که الان بهش فکر می کنم می مونم :)))
یعنی مال حال و هوای عیده؟!
چه کنم؟
مرسی از نصیحتت =)))
می دونی کلا در حالت عادی چنان استرسی ندارم اما یه لحظه هایی هست به حد خیلی زیاد می رسه یهو و دوباره یهو خاموش میشه
و دلایل زیادی هم داره