پاسخ : عدم رعایت محدودیت سنی بازی ها در ایران
واقعا باید رعایت بشه
مثلا من یه بار خونه داییم بودم بعد پسر داییم 6 سالش بود عاشق بازیایه کامپوتریه
بعد داشت بازی میکرد منم رفتم کنارش نشستم یهو دیدم زد زیر خنده بش گفتم شنتیا چرا داری میخندی؟
گفت این خانومه رو ببین...
منو بگو برق از سرم پرید X_X
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
من معمولا وقتی دارم با هندزفیری اهنگ گوش میدم هیچی دیگه حالیم نیس :-"حالا فرقی نمیکنه اگه اهنگ غمگین باشه میشینم باش گریه میکنم اگرم نه که حرکات موزون ایجاد میکنم ;D
دیروز تو اتاقم بودم بخاطر تعطیلیا خیلی مشنگ شده بودم 8-}بعد یکی از همون اهنگایی که میشه باش حرکات...
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟
رفته بودیم اردو بعد بچه هامون معاونمونم که یه کم زیاد وزن داره رو برده بودن تخته فنر :))میگفتن عین توپ قل میخوره .. =))
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
من کلا زیاد لهجه شیرین اصفهانیا ندارم اما بعضی وقتا بالاخره زبون ادم گیر میکنه ;D
رفته بودیم تهران خونه پسر دایی بابام بعد یکی ازم پرسید:"شمیم شما چند سالته"؟
منم خیلی باکلاس گفتم "سینزده "
بعد یهو دیدم همه بزرگ وکوچیک دارن میخندن بعد دوباره گفت چند؟
منم با جدیت...
پاسخ : گند های دوران مدرسه!
ما داشتیم با بچه ها برا مسخره بازی فوتبال بازی میکردیم(هیچ کدوممون هیچی از فوتبال حالیمون نیست)بعد یکی از دوستام اومد هنرنمایی کنه یه شوت زد خورد تو ماشین معلم ریاضیمون(سگی به تمام معنا)بعد رنگاش ریخت X_X
ماهم رو خودمون نیاوردیم رفتیم عین بچه های خوب سر کلاس ;D
پاسخ : اولین آشپزی
من داشتم سیب زمینی سرخ میکردم هر چی هم میزدم میدیدم میچسبه کف ماهی تابه بعد که مامانم اومد خونه گفتم مامان من نمیدونم چرا اینا میچسبن هی؟؟
بعد گفت تو که روغن نریختی ;D
پاسخ : جیم زدن
من زیاد جیم میزنم بنا به دلایل مختلف ;D
یه بار امتحان تاریخ از 5 درس داشتیم منم تاریخ اصن تو مخم نمیره تازه این دفعه هم هیچی نخونده بودم ینی لای کتابم باز نکرده بودم :-ss
بعد گفتم بزار یه دروغ تپل بگم واسه یادگاری ;D
به معلممون گفتم خانوم قراره از اداره بیان نماز خونه رو ببینن...
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
دس رو دلم نذار که خونه :((من کلا همش دارم ضایع میشم :((
یه بار که افتضاح X_X
تو مدرسه واسمون رصد گذاشته بودن بعد ما تا ساعت9 تو مدرسه بودیم کلا 3 تا معلم بود1 زن 2 تا مرد
بعد با دوستام داشتیم میرفتیم تو حیاط.منم عقب عقبکی داشتم میرفتمو فیلم دیشبو واسه دوستام...
پاسخ : گند های دوران كودكی
من عاشق رژ بودم ;Dیه بار رفتیم خونه یکی ار دوستای مامانم اخه خونشو تازه خریده بود با تمام وسایل نو
من رفتم تو اتاقش بعدش رفتم سر میز ارایشش رژ قرمز 24 ساعته رو برداشتمو.... :))
تمام جون خودمو و لباسمو اینارو همه رو پر کردم حالا بدتر از اون اینه که رو تختیه شیری رنگه...
پاسخ : تنبیه شدن
تنبیه فیزیکی که نه :-?
ولی بچه که بودم وقتی با پسر عمم دعوام میشد هم اون تنبیه میشد هم من تنبیه هامونم در حد حرف نزدن مامان باباهامون با ما بود بعدش هم با هم اشتی میکردیم و دست همو میگرفتیم بعد ما را کلی تشویقمون میکردن و میگفتن افرین بچه ها دیگه با هم دعوا نکنینا :)
اما بدیش...
پاسخ : نمره ی دردسر ساز
خب من.. ;D
یه امتحان ریاضی معلممون گرفت تپل ;Dامتحان 2 نفره بود مغز منو دوستم تو این امتحان رو هم رفته تونست با افتخار تمام بیاره دوازده و نیم ;Dاما دیگه عادی شده تو این مدرسه نمره بالا 17 بیاری باید کلاتو بندازی هوا :-?? جدی میگم
ما که تازگیا به مرز جنون رسیدیم نمره زیر...
پاسخ : خوردن سر کلاس
اخه ادم اگه سر کلاس چیز نخوره کی باید بخوره؟زنگ تفریحا که فقط حال میده واسه مشنگ بازی و شعر خوندن :-"
وای من زنگای دوم خیلی گشنم میشه حتی بعضی وقتا که نه خودم چیزی دارم واسه خوردن نه دوستام حاضرم بند کفشمم بخورم ;D
اما ما که این ته میشینیم یک سالن غذا خوری واسه خودامون درست...
پاسخ : غرور ِ سمپادی بودن
ما که بسیار متواضع و فروتنیم ;D
اما این ورودی ها فکر کردن خیلییییییییییییییییییییییییی باهوشن که اومدن اینجا X-(
از یکیشون پرسیدم امتحان تیزهوشانتون سخت بود؟گفت نه! :))
ببین امتحانه چی بوده =)) X_X
پاسخ : سرکار گذاری !
چند وقت پیش یکی از دوستام گفت یه مزاحم تلفنی دارم اسمشم کامرانه شماره منم نداشت(دوستمو میگم)گفتم بذار بگم من یکی از دوستای کامرانم اون به من خیانت کرده مطمین باش به تو هم میکنه و این حرفا :Pتو این چند وقته هم دوستم یه دل نه صد دل عاشق این مرتیکه شده بود منم از حرفاش...