پاسخ : خاطرات کاربران در سمپادیا دات کام
من که خیلی اتفاقی اینجا رو پیدا کردم و چه اتفاق توپی ;D
خاطره که زیاد هس ولی گذاشتم واسه وویس و اینا که تکراری نباشه! ;D
آها یه خاطره که هیچوقت یادم نمیره! اون اولا که عضو شده بودم یه پست دادم تو تاپیک سمپادیا و عاشق شدن... پسته همچین آنتی بوی بود! :))...
پاسخ : سمپادی های همدان
آره منم شاهد بودم اخراجشون کردن :)) حفتون بود :)) خودشم معترفه که حقشه ;D
--
آره خدایی با وجود بی اخلاقیش ولی بلده مدیریت کنه... همین خانوم چراغیو... لغو تعطیلی 5 شنبه ها و...
پاسخ : سمپادی های همدان
به نظرمن اصن اخلاقش خوب نبود! خیلی هم بد بود اخلاقش! با منم خیلی بده! تو نمایشگاه من با خانوم حسینی دعوام شد خانوم نوروکیلیم رفت طرف خانوم حسینی دوتایی افتادن جون من بدبخت بی پناه :-<
اصن خیلی از خانوم حسینی و خانوم نوروکیلی خاطره ی بدی دارم. همون بهتر که زود تر بره [-(...
پاسخ : سوتیها
امروز زنگ تاریخ دوستم خواس بگه فلانی 2 سال حکومت کرد ما همه شنیدیم دو سه دیقه حکومت کرد :))
--
پارسالم زنگ ورزش اومدم بگم به دوییدن من نخندین گفتم بخ ندیدن من ندوئین :))
پاسخ : سمپادی های همدان
چه با برکتم بود :)) پشت سرش 4 تا اومد :)) ;;)
--
بحث دیگه تکراری شد (:| دیگه بیخیال معلما بشین(هی ام به خانوم زندی توهین کردین :-<) و همچنین المپیاد! ایشالا هرکی شرکت میکنه موفق باشه به شدت :)
پاسخ : آیا شما خوشبختید؟
خوشبختی دقیقا همون چیزیه که هر کس نداره! مثلا میگم من پول دارم ولی تنهام... فک میکنم خوشبختی ینی تنها نبودن... فلانی پول نداره ولی دور و برش پر آدمه فک میکنه خوشبختی ینی پول! یکی سمپادیه همش میگه چقد من بدبختم سمپاد قبول شدم اونیکی مدرسه عادیه فک میکنه سمپادیا خوشبختن...
پاسخ : پَـــــ نه پَــــــ [کپی پیست ممنوع]
یارو میگه این عکس مسنجرت خودتی؟! ^-^
میگم پَـــــ نه پَــــــ من از fan های پلنگ صورتیم عکسشو گذاشتم آواتارم. خوشگله؟ ;;)
پاسخ : سوتیها
من دختر عمم امسال کنکوری بود زنگ زد داداشم مثلا مشورت بگیره. زنگ زده میگه سعید من رتبم شده 300 قبول شدم برق عباسپور ;D داداشم کلی محترمانه باهاش حرفید و اینا بعد یه چن لحظه صدا قطع شد داداشم فک کرد قطع شده گفت آی جونت درا حال کردم >) بعد دختر عمم گفت الو الو... داداشم گفت ببخشید...
پاسخ : اول مهر
من اصن زیاده روی نکردم! کیف رو هر 2 سال یه بار میگیرم امسال وقتش بود بگیرم ، جامدادی هم همینطور، وسایل تو جامدادیم همون وسایل پارسالمن فقط خودکار آبیم گم شده بود.
خب آدم وقتی داره مگه بیکاره دوباره بگیره؟! :-/
دفتر هم چون من همه ی دفترام تقریبا پاپکوئن از دفترای پارسالم...