پاسخ : سربازی!
کردستان و لب مرز و اینا رو ولش کنین... همین تهران که دیگه وسطه دنیاست. وقتی شب باید واستی نگهبانی بدی بعد یهو یک دسته سگ وحشی بهت حمله میکنن شما هم فرت غش میکنی بعد دیگه معلوم نیست زنده برگردی خونه... این کجاش لذت داره آخه؟
یک بنده خدایی تو تکاوری بوده بعد از بالای همین طناب...
پاسخ : سربازی!
بروبچ یک راه معاف شدن هست که خیلی توپه. میرین جلوی بیمارستان با تیغ شاهرگ دستتون رو میزنید. بعد سریع میرین تو یک نفر هم که همراهتونه میگه این مشکل روانی داره. بعد معاف میشن. فقط مشکلش اینه که تو استخدام یکم مشکل هست. البته می ارزه به این که دو سال بیگاری نکشن ازت.
پاسخ : سربازی!
خوب مشکل اینجاست که نه تکنیک های جدید یاد میدن نه همون قدیمیا رو عین آدم یاد میدن. فقط کار الکی کشیدنه.
اگه میخوای رفیق پیدا کنی راه های بهتری هم هست. نه این که دو سال از بهترین قسمت عمرتو بریزی تو سطل آشغال فقط به خاطر یک رفیق پیدا کردن.
پاسخ : سربازی!
غذا یکی از مهم ترین عواملشه... من غذاهای خوب خونمون رو هم نصفشو نمیخورم چه برسه به غذاهای سربازی...
غذا- دوری از خانواده- تلف کردن وقت برای کارهای که در عمل نتیجه ای برای پیشرفت کشور نداره- عقب افتادن از کار به مدت 2 سال-
اگه لااقل یک کارایی میکردیم که باعث پیشرفت میشد خوب بود...
پاسخ : حالم از مبتکران به هم میخوره، شما چطور
بابا بیخیال دخترای گرامی. شما خرخونید میخواین ذهنتون باز شه. ما چیکار کنیم؟؟؟؟
عباس که مارو له کرد امسال... امیدوارم باز واسه سال بعد این نسخه از مبتکران گیر نیاد تا اولیا له نشن.
پاسخ : حالم از مبتکران به هم میخوره، شما چطور
یکم خودتو کنترل کن... بابا بیخیال.
معلم ما که کلا بعضی فصلا رو اصلا درس نداد و فقط تمریناشو بهمون میگفت حل کنیم. ما هم ج.. خوردیم.
پاسخ : حالم از مبتکران به هم میخوره، شما چطور؟
معلم ما که گفت اینا وقتی میخواستن این کتابو بنویسن یک فراخوان دادن کلا سوالا رو جمع کردن از سطح کشور بعد از توشون انتخاب کردن(همون سخت تریناشو).
پاسخ : حالم از مبتکران به هم میخوره، شما چطور؟
نمیدونم این یارو انصاری و قادر (نور به قبرشون بباره) چرا میخواستن مارو نصفه کنن آخه؟؟؟ ماکه کاری باهاشون نداشتیم...