نتایج جستجو

  1. ریحان خاتون

    پول تو جیبی

    پاسخ : پول تو جیبی من خودم هیچ وقت پولی به عنوان پول تو جیبی بهم نمیدادن که بگم هر ماه پول بدن ولی خب لازم داشتم میرگفتم اضافه میموند برای خودم دیگه برای بچه ام هم ماهی 50هزارتومن کافیه خرجای گندش هم که با خانواده و باباشه دیگ
  2. ریحان خاتون

    اگه خانوادت، خانواده اصلیت نبودن چکار می‌کردی؟؟

    پاسخ : اگه خانوادت،خانواده اصلیت نبودن چکار میکردی؟؟ دوست داشتم ببینمشون و یه مدت با اونا زندگی کنم تا بااونام اشنابشم بعد از حدود مثلا 6 ماه برمیگردم خوانده قبلیم
  3. ریحان خاتون

    دوست داری بچه های آیندت چیکار بکنن .؟!

    پاسخ : دوست داری بچه های آیندت چیکار بکنن .؟! من دوست دارم مث خودم باشه چون من خودم به مامان بابام احترام میذارم برام مهمن دوست دارم مث خودم اهل هنر باشه خودمم دوست جنس مخالف ندارم تلفن رو رو مامان بابام قطع نمیکنم قهر نمیکنم از خونه برم البته اینایی که گفتی خیلی تو جامعه مطرحه ولی خوب تو...
  4. ریحان خاتون

    چه خبر از کنکور؟

    پاسخ : چه خبر از کنکور؟ وای دقیقا منم مث تو کنکورمو افتضاح دادم ولی واقعا بهتر میتونستم بدم اونم خییییییییییییییییییییییییلی
  5. ریحان خاتون

    درخواست پشتیبان برای کنکور 95

    پاسخ : درخواست پشتیبان برای کنکور 95 اقا منم هستم خواستین درخدمتم رشته تجربی دختر باشه لطفا پیگیرم و پراز انرژی مثبت
  6. ریحان خاتون

    من برای پشتیبانی کنکور آماده ام

    پاسخ : من برای پشتیبانی کنکور اماده ام سلام خوب هنوز که کنکور برگذار نشده وانشاالله جمعه کارای همه بچه ها تمومه من خودم امسال رتبه 546منطقه پشتیبانم بود برای همین خیلی علاقه مندم که پشتیبان باشم خداوکیلی اطلاعات مشاوره ای بالایی دارم الانم بچه هامون میزنگن ازم مشاوره میگیرن دوسال کانونی...
  7. ریحان خاتون

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم وقتایی که عینک داشتم یادم میرفت عینک دارم باهاش وضومیگرفتم
  8. ریحان خاتون

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم هنوز تو مهمونیا یاد ندارم تعارف تیکه پاره کنم یا مثلا نمی دونم وقتی چایی میبرم اول باید به کی تعارف کنم!!!!!!!!
  9. ریحان خاتون

    پای دفتر

    پاسخ : پای دفتر فقط از کلاس ما 8نفر رفتن دفتر یک نفر بخاطر درس یاد نداشتن یک نفر بخاطر اینکه تمریناشو از روی دفتر خواهرش نوشته بود و پای تخته ام یاد نداشت بقیه همگی باهم دیراومدن سر کلاس (تقریبا حدود 2 دقیقه )اخراج شدند
  10. ریحان خاتون

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم بعضی وقتا پاک کنم تو دستمه ولی تو جامدادیم و رو میزم دنبالش میگرده!!!! =))
  11. ریحان خاتون

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها راهنمایی که بودم یه دوستی داشتم اسمش مهدیه بود نزدیکه عید نوروز بود مدیه رفت دم دفتر معلم دینیمونو صدا زد که بیان دم در مهدیه :خانوم امتحانامونو کی میارین؟ خانوم :اگه بعد عید زنده بودیم ....بعد عید مهدیه قبل از اینکه حرف خانوم تموم شه :خدا نکنه !!! طفلی فک کرده خانوم گفتن...
  12. ریحان خاتون

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها من داداشم وقتی میرفت خونه خواهرم پشت ایفون خواهرم :کیه ؟ داداشم :مامور گازم خواهرم هم درروباز میکنه تا داداشم بیاد بالا یه روزی زییییییییییییییییییییییییییییییینگ خواهرم :کیه؟ ادم پشت در :مامورگازم خواهرم :ماکنتورگازمون قطعه!!! حالا اون بنده خداواقعاکنتورگازی بوده خواهرمم...
  13. ریحان خاتون

    کارهای هماهنگ شده!

    پاسخ : کارهای هماهنگ شده ! مام خیلی هماهنگ بودیم لذتی در لغو کردن امتحان بود که در گرفتن نمره 20 نبود همه با هم هجوم میاوردیم دم دفتر اگر قبول میکردن که عالی اگر نمیکردن تا زنگ اخر اینقد یکی یکی بچه ها می رفتن دفتر که از کلافگیش لغو میکردن ! گلدون روی میز دفتر رو می دزدیدیم میاوردیم تو کلاسمون...
  14. ریحان خاتون

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها یه روز تعدادی از بچه های ما عقب کلاس جمع شده بودن (قبل زنگ شیمی با اقای ق)و داشتن اهنگ میخوندن یه هو ورود معلم شیمیمون که بنده خدا یکم بد قیافه هم بود با اهنگ زیر همراه شد خوشگلا باید برفصن ....(همراه با دست زدن بچه ها ) ما رو میگی: :)) =)) :)) اقا روی میگی: X-( X-( بعدم اقا...
  15. ریحان خاتون

    شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

    پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی تلخ ترینش خبر سرطان خواهر زاده ام بود و شیرین ترینش خبر تولد خواهر زاده ام
  16. ریحان خاتون

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم کوچیک که بودم فک میکردم شام غریبان به مسافرایی که غریبه هستن و ازجاهای دیگه میان شهرما شام میدن
  17. ریحان خاتون

    لحظه های غرور آفرین

    پاسخ : لحظه های غرور آفرین رفته بودم کافی نت برای ثبت نام کنکور هرکی اومد برای ثبت نام معلدل امتحان نهایی هاش کم بود بعد من که معدلم به نسبت بالا بود با افتخار معدلمو گفتم از لحظات غرور افرین من بود
  18. ریحان خاتون

    لج كردن معلم..!

    پاسخ : لج كردن معلم...! یه روز دوست من کتابشو رو توی کلاس دیگه ای بغیر از کلاس خودمون جا می ذاره و معلمشون (کسایی که میدونن همون اقا معلم فیزیکمون)هم میرن سر کلاس دوستم میره و در میزنه و اجازه میگیره که کتابشو برداده اقا معلم : زهر مار!!!!!تو این خلا هیچی نیست ببند در این خلا رو X-( برعکس...
  19. ریحان خاتون

    ببخشید! میای باهم دوست شیم؟

    پاسخ : ببخشید!میای باهم دوست شیم ؟ ارتباط عمومی من عالیه وقتی میرم کتابخونه ار هر 20 نفری که هستن حداقل 10 یا 12 نفرشون رو میشناسم باهم دوست شدیم
  20. ریحان خاتون

    لج كردن معلم..!

    پاسخ : لج كردن معلم...! من حق رو به معلم دینیت میدم هیچ دانش اموزی حق بی احترامی به معلمش رو نداره
بالا