پاسخ : قشنگ ترین بیتی که شنیدید ...
مرا میبینی و یکدم زیادت میکنی دردم تورا میبینم و میلم زیادت میشود هردم
بسامانم نمی پرسی نمیدانم چه سر داری به در مانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم؟ :((
پاسخ : سمپادیهای نیشابور
آره امتحان گسسته آسون بود.... یه سوال گفته بود تو جزوش که خیلی سخته و نمیارم...اصلا چرته و پرته...بعد آوردش....اینم معلمه ما داریم؟؟؟؟ ~X( فک کنم هماهنگ باشه ها....
بزار بگم ولش کن....یه سوال ماتریس داره تو جزوش که یه ماتریس 2*2 داده و دترمینان و این حرفا داره بعد گفته...
پاسخ : تا حالا دقت کردین...
تا حالا دقت کردین وقتی تو خونه داری از بیکاری میمیری و شال و روسریاتو میریزی دور و برت مدل جدید اختراع میکنی و خودت یه عالمه خوشت میاد ولی وقتی میخوای بری مهمونی خودتو تیکه و پاره کنی دیگه اون مدل روی سرت جور نمیشه...!!!!! ~X( ~X(
پاسخ : سوتیها
تلویزیون داشت یه مسابقه پخش میکرد بعد ما سر سفره بودیم یه دفعه داداشم با هیجان پاشده
میگه: اَ... نگاه کنیییییین...مسابقه جعفر ابن حیانه....
بله دیگه جابرشون امسال کار داشت داداششو فرستاد =))
پاسخ : ترم یک......پَر !
منم یه را ه حل میخوام واسه فیزیکم...بچه ها میگن ت اقبل عید پرونده فیزیکو ببندیم و بعد عید فقط randomبزنیم ولی من خیلی میترسم ازش... فقط فیزیک3 رو یه بار تابستون خوندم و فیزیک پیشم فصل یکشو هیچی حالیم نیس :( :((
پاسخ : سوتیها
دختر عموم بعد از17 سال خودشو زحمت داده تازه جارو برقی گرفته دستش...بعد دسته جارو برقی پیجیده بود سرش مماس زمین نمیشد . این با همون حالت داشت جارو میکرد بعد چند دقه میگه:وای چقد سخته جارو زدن...شما چجوری اینقد زود جارو میزنین...5دقه است جارو برقی روشنه فقط همینجا رو جارو زدم...بعد...
پاسخ : سمپادیهای نیشابور
ما پارسال خیلی اذیتش کردیم...اصلا جزوه هاشو اصلا نخوندیم بعد به ما آسون داد ولی اونروز میگفت بچه های امسال جدی ترن سوالارو سخت تر داده ولی همش از تو جزوش حل میشه
پاسخ : سمپادیهای نیشابور
اااااااه بچه هااااااااااااااااااا...بیچاره از ما نظر خواست دیگه مسخرش نکنین دیگه...بچه ها بعدا خودشون میبینن...باز نگن لوسیم و این حرفا...
پاسخ : سوتیها
داداشم بعد نماز جماعت .بلند گفت: ان الله و ملائکه یصلون علی النبی یاایها الذین کفروا .صلوا علیع و سلمو تسلیـــــــــــــما...
یه دفعه مسجد ترکید و کل حالت روحانی نماز از بین رفت...
پاسخ : کنکور...کنکور... باز هم کنکور!
سه شنبه هفته پیش 15 نفر کلاس تصمیم گرفتیم فرداش نریم مدرسه بشینیم گسسته بخونیم و فیزیک2.حسابی از درسای پایه عقب افتاده بودیم. روز بعد مدرسه به تک تک بچه ها زنگ میزد و میگفت همه بچه ها سرکلاسن و فقط تو نیستی هر کسی هم گوشی رو جواب میداد بعدش مسقیما زنگ میزد...
پاسخ : سوتیها
دختر عموم تعریف میکرد رفته بودن نماز جماعت بعد یه پسر کوچولو مکبر بوده...روحانی حمد و سورش تموم شده میخواسته بره رکوع این پسره هم یادش نمیومده باید چی بگه....حول شده گفته:الله اکبر...دولّا شین.... :))
پاسخ : سوتیها
دیشب همه خونه مامان بزرگم بودیم بعد دختر خالم از تهران زنگ زد مامان بزرگم گوشیو برداشت .دختر خالم گفت: سلام مامان بزرگ ماappleداریم...
مامان بزرگه بیچاره منم که انگلیسی نمیدونه:بلند خوشحال گفت ما هم آکُل داریم...بیا بهت بدیم
یه دفعه همه آدمایی که اونجا بودیم به این حالت =)) =)) =))
پاسخ : سمپادیهای نیشابور
چه عصبانی...ای باباااا دنیا دو روزه...ول کنین این لوس بازیارو....امروز مدرسه یه نفر از اداره پست آورده بود واسمون کنکور ثبت نام کنه گند زد تو روحیه هممون رفت...4ساعت معطل شدیم.... ~X(
پاسخ : سمپادیهای نیشابور
آغا ول کنین این شکوهمندو دیگه... یعنی اینقدر ارزش داره که سه چهار صفحه در موردش بحرفین....به قول پوریا همین یه چهار دیواری رو هم از دست میدیم.... ;D ;D ;D ;D