نتایج جستجو

  1. reyhane.kh

    پز دادن؛ چرا؟!

    پاسخ : پز دادن؛ چرا؟! واسه رفعِ کمبود پز میدن بعضیا..:|.. × پز دادن بده،پزه چیزیو که ندارن دادن بدتره..:|:|
  2. reyhane.kh

    همین یه بار...

    پاسخ : همین یه بار... این همین یه بار همین یه بارا خیـــــــــلی کار میده دستِ آدم.:| یعنی میتونم بگم نصفِ آدمایی که دیدم با این "همین یه بار" هم خودشون عوض شدن؛هم زندِگیشون. و خیلی هم عوض شدن.:|.. +ایمان یا اعتقاد وجود داره در این مواقع. ولی ضعیفه. × دربعضی مواقعَم کنجکاوی خیلی تاثیر...
  3. reyhane.kh

    خاطرات ما از سوختن!

    پاسخ : خاطرات ما از سوختن ! من یه بار داشتم یه آزمایش فیزیک تو خونه انجام میدادم؛یهو دیدم بو سوختن میاد..بعد فهمیدم این شمعه همهههه ی موهای جولومو سوزونده! :-الـ هنوزم اندازشون اندازه بقیه موهام نشده!:)) ×غـذا ام که تخصص دارم در سوزوندنش!:))..خیلی خوبه!
  4. reyhane.kh

    Memorable Lyrics 2

    پاسخ : Memorable Lyrics battle Scars. I wish I couldn't feel,I wish I couldn't love I wish that I could stop loving you So much I'm the only one that's trying to keep us together when all of the sign say that I should forget her I wish you weren't best,the best I ever had..:< ....
  5. reyhane.kh

    بگو " نـــه! "

    پاسخ : بگو " نـــه! " من فقط وا3 یه آدمای خاصی نمیگم نه؛ و این خیلی بده که اون آدم بگه برو بمیر هم من میرم میمیرم.. خیییییلی بده .. ولی در بقیه مواقع با تلاش میشه.:)
  6. reyhane.kh

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم تا همین الان نمیدونستم تعداد لایکا همون امتیازه و مینشستم با دست میشمردمشون!:دبلیو X_X :-L
  7. reyhane.kh

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها × یه بار یکی از دوستان سرِ کلاس میخواس بگه آب سرد بعد از کلی تلاش گفت آبِ خیس.. کلی خندیدیم!:))
  8. reyhane.kh

    مهمون سرزده

    پاسخ : مهمون سرزده من خیلی بدم میاد X_X قشنگ کلِ وسایلِ خونرو میریزم تو کمد دیواری؛ بعد انقد بد نگاشون میکنم پاشن برن!:>
  9. reyhane.kh

    وظایف ما در خانه

    پاسخ : وظایف ما در خانه من مامان یه مدتی خیلی گیر داده بود مامانم که باید تو خونه کار کنم و اینا؛ الان ولی فقط وظیفه نظافتِ اتاقمو دارم!:] ×گاهیم البته باید به داداشم ریاضی یاد بدم. ته ِ وظایفِ منه این!:))) تازه زیادم هست!
  10. reyhane.kh

    یک سال تحصیلی بزرگتر شدیم!

    پاسخ : یک سال تحصیلی بزرگتر شدیم! امسال خیـلی به نسبت تو این سال تحصیلی بزرگ شُدم. یعنی اونقد بزرگ شدم که خودم حسش میکنم.. ×آخرین سالِ راهنمایی بود و خوب بود.:) ×معمولی بود یکمی.. ×پیش به سوی دبیرستان.:>
  11. reyhane.kh

    فهميدم كه خواهر/برادر شدم

    پاسخ : فهميدم كه خواهر/برادر شدم من خیـــــــلی خوشحال بودم...بعد تازه میگفتن دختره.. بعد من خیلی خاهر دوس داشتم!:>>>>>..بعد به دنیا اومد پسر بود.. بزرگرین ضد حال عمرمو خوردم.:|
  12. reyhane.kh

    بدترین استرس!

    پاسخ : بدترین استرس ! تا الان ؛ اولین امتحانم بود تو سمپاد.:))..یعنی میخواستم امتحان تیزهوشان بدم انقد نترسیدم:)) امتحان ریاضی بود..بعد فک کنم آخرم از شدتِ استرس یه سوالو ج دادم فقط..حیلی بد بود X_X
  13. reyhane.kh

    راه های مختلف برای ثبت خاطرات

    پاسخ : راه های مختلف برای ثبت خاطرات من خودم تو دفتر مینویسم؛ حتی ماله شیش ماهِ پیشم میخونم کلی حسِ خوب بهم دست میده. ولی عکس اگه باشه باهاش یه چیز دیگس.8->
  14. reyhane.kh

    روزي كه اولين نمره كمتو به مامانت نشون دادي

    پاسخ : روزي كه اولين نمره كمتو به مامانت نشون دادي واااای کلاس دوم یا سوم بودم؛دیکتمو شده بودم نوزدهو نیم شدم خیلی شیک از مدرسه تا سرویس و خونه داشتم گریه میکردم..:)) مامانمم کلی دعوام کرد! ولی تو راهنمایی کاملا عادی شد!:>
  15. reyhane.kh

    قدیمی‌ترین خاطره‌ای که یادتون میاد

    پاسخ : قدیمی‌ترین خاطره‌ای که یادتون میاد دو سالگی، یه سیرک رفته بودیم ایران نبودیم.. لحظه به لحظه ی اون سیرکرو یادمه!:او یعنی وا3 مامانم تعریف میکنم دهنش باز میمونه..خیلی خوب بوووود.. 8-^ 8-^
  16. reyhane.kh

    شرطبندی

    پاسخ : شرطبندی من "فقط " وقتی سر معدل شرط میبندم میبرم![-( یعنی همییییییشه ی خدا میبازم شرطاروووو! اونم واسه اینه که هی نمره هام پایین میشه!:)) کلا شانس ندارم..!:< ولی خیلی کاره جالبیه!:دی
  17. reyhane.kh

    رابطت با خانوادت چه طوره ؟

    پاسخ : رابطت با خانوادت چه طوره ؟ ما خیلی خوب نیستیم، ولی خوبیم.. یه خانواده ی معمولی رو به خوب. خوبه؛راضیم.:)
  18. reyhane.kh

    خوردن سر کلاس

    پاسخ : خوردن سر کلاس باو ما یه بار سرِ کلاس الویه رو با کلی مخلفات داشتیم میخوردیم...:)) ولی یه بار داشتم شیرینی میخوردم،بعد توسط جلوییم استتار شده بودم..یهو ااین رفت کنار معلم ریاضیه منو دیییید! X_X بعد تا آخره کلاس داشت نصیحت میکرد با منم حرف نمیزد!:)) ولی خیلی خوب بود یه روز کامل هیچ...
  19. reyhane.kh

    تنبیه شدن

    پاسخ : تنبیه شدن یه بار کلاس سوم دبستان، با بغل دستیم داشتیم چام چام بازی میکردیم سرِ کلاس، بعد معلم منو انداخ بیرون.. منم از این بچه ها که معلما از گل نازک تر بشون نگفتن.. زدم زیرِ گریه...انقد ناراحت شده بودم.. :-< :-< :-< :-< :-<
  20. reyhane.kh

    گند های دوران كودكی

    پاسخ : گند های دوران كودكی من مامانم داش یه بار خیاطی میکرد، بعد دو دیقه ؛دقیقا دو دیقه مامانم رف دسشویی، منم حسـه خیاطیم اومده بود شدییییییید! رفتم چادر نمازه مامانمو ورداشتم خیلی حرفه ای بریدمش،سو تهشو دوختم به هم با چرخ خیاطی...اصن یه چیزی شده بود!:))))) مامانم کلی دعوام کرد:-<
بالا