پاسخ : خاطرات سوتیها
بوفه ی سلف وقتی بچه ها ازش ظرف یکبار مصرف میخرن قیمتش 150هست بعد همیشه یه نایلون هم با ظرف میده تا بشه دویست تومن و رند بشه!
حالا من با دوستن رفتم ظرف یکبار مصرف برداشت کارتشو داد که زنه کارت بکشه بعد زنه یه نایلون هم داد این دوستم کف نایلون نمیخام زنه گف خب من پنجاه تومنی...
پاسخ : سمپادیهای دانشگاه های شیراز
نکه ما هم هر روز هفت خوان :))))
خب پس فعلا با پسرا بریم اشنا بشیم اونوقت دوباره میذاریم
یکی از بچه های سایت هم م شیمی قبولیده ولی اسم اکانتش رو نمیدونم چیه! خشایار تو میشناسیش؟
پاسخ : سمپادیهای دانشگاه های شیراز
4 , 5 تااااا؟؟؟ :o :o چه همه :D
کمی بودن تعداد و خستگی افراد همه با هم جمع شده تا کسی فعال نباشه :D :D
یه ساله هی میپرسی اتاق چندی بعد نمیای :D :D
من حجم اینترنتم داره میسوزه چیزی نمیخای برات دانلود کنم :دی
پاسخ : خاطرات سوتیها
تو اپارتمانمون طبقه پایین بابابزرگم اینا زندگی میکنن بعد دیشب تلفن سیار خونه رو با خودش برداشت اورد بالا اومد خونه ما؛چون کسی تو خونشون نبود خواست اگه کسی زنگ زد جواب بده. بعده نیم ساعت بابابزرگم دنبال مامانم بود خواهرم گف فک کنم رف پایین خونه شما!بعد بابابزرگم گف الان...