پاسخ : شاعرانه های کاربران
بر فراز آسمان خیالم به تماشایم درنگ می کنم
جهانی تهی از تهی
پر از زخم های تهی
وجودم تهی ،روحم تهی
تهی از کودک درون
تهی از آرامش
دریایی طوفانی می بینم
افسانه ی اضطراب
نیستم من،شاعر شور و عشق
چیستم من؟
مگر ترواش یائس،مرگ سرشت
افسانه ام من
قاتل راه و نور
خدای ریا
آنکه...
پاسخ : نایابی و کم یابی کتاب های المپیاد
حالا کجاش رو دیدید؟!؟!؟!؟!؟
12 تا کریستین رو با هم خریدم انگار 12 کیلو هندوانه بود!!!!!!!
دو برابر قطر مک موری قیمتش یک دهم!!!!!
پاسخ : lyric(s) that U most love
An@them@ regret
As I drift away... far away from you,
I feel all alone in a crowded room,
Thinking to myself
"There's no escape from this
fear
regret
loneliness..."
Visions of love and hate
A collage behind my eyes
Remnants of dying laughter
Echoes of silent...
پاسخ : شیمی عمومی 1و2 نوشته چارلز مورتیمر
حاضرم بالای 15 مثال بیارم که مورتیمر تو 1 جمله و یا یک نمودار نکته های خیلی خفنی رو گفته که بست بیشتر اون میشه چندین صفحه!
پاسخ : شیمی عمومی 1و2 نوشته چارلز مورتیمر
اختیار دارین!
یک جملش خلاصه ی 10 صفحه ی لواینه! :|
به زبان خیلی ساده مطالب خیلی سنگین در حد خیلی عالی و نسبتا کافی توضیح میده! :-L
پاسخ : شیمی عمومی 1و2 نوشته چارلز مورتیمر
آدم با کاتن هم میتونه مرحله 2 قبول بشه!!!
اما 100 برابر باید وقت بزاره تازه هیچی نمی فهمه :-w
مورتیمر یه پلٍ برای فهمیدن مطالب سنگین تر
پاسخ : میزگرد(سوسیالیسم)
سوسیالیسم و مارکسیسم تقریبا از یک ریشه اند
نظر شخصی من اینه که در بدلیل رشد امپریالیسم و گسترش اختلاف طبقاتی، افرادی مانند کارل مارکس برخواستند و خواستند با این روند رادیکالیزه مبارزه کنند که ثمرش شد ایدولوژی هایی مانند مارکسیسم و سوسیالیسم و باید بگم این نظام ها بیشتر...
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)
ای ماه چه رازی در چهرت نحفته
که دل بی فروغم را براشفته
"دخترکی با گیسوان بلند بر چمنی نقره فام
سوی تاریکی می گریزد"
تلخ ترین پیکی برای این روان گرفته
چشمانم دریایی توفانی و آرامشم خفته....
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)
تلخ ترین پیمانه را می نوشم
تا تلخی روزگار برایم شیرین تر شوند
به سلامتی تو اما
تو خاطراتم بر چشمانم رنگین تر شوند
حیف که دگر مدهوش نمی گردم
تا غم هایم بر قلبم سنگین تر شوند...
در آخر دنیایم ایستاده ام
آنجا که فکرم
زمان و مکان را از خودش بیرون می راند
به خویش می نگرم
چیستم؟
ایستاده ام بر قله ی کوه تنهایی
کوهی که به خورشید آرزویم می رسد
از چه ساخته شده؟
خاطرات سوخته
یا اشک های سنگ شده؟
آیا خورشیدم مرا خواهد سوزاند؟
من چیستم؟
که عشق را براشفتم
و آرامش را کشتم
این چه...