نتایج جستجو

  1. بررسی مسئولان و دبیران سمپاد

    پاسخ : بررسی مسئولان و دبیران سمپاد اقای صابر(ریاضی)------>عاشق لهجشم! ;D اقای شکوهی(اجتماعی) خانم یراقی(دینی)---------->از اول سال ما کلا داریم روابط دختروپسرو تشریح میکنیم ;D
  2. فرزانگان تهران[٣-٤-٥-٦-٧]

    پاسخ : فرزانگان تهران[2-3-4-6-7] خداییش تو خوابم نمیدیدم انقدر قشنگ ازمون انتقاد کنین :)واقعا جدی میگم من خودم سره یکی از غرفه های بر فراز اندیشه بودم.اکثر حرفایی که در رابطه با بی برنامگی و سطح مطالب(در حد سرچ تو اینترنت)قبول دارم. من خودم به شخصه دو روز مونده بود به کارگاه فهمیدم مدرسه غرفه ی...
  3. robocup Iran Open 2012

    پاسخ : robocup Iran Open 2012 سلام بچه ها ببخشید رمز من دست یکی از دوستانه خیلی خیلی خیلی محترم افتاده این پستو من ندادم >)
  4. robocup Iran Open 2012

    پاسخ : robocup Iran Open 2012 ها ها تسلیت حلی ها که فقط ادعا دارید و شعار های الکی یدید دیدید که فوتبالیست فرزانگان برد و چه شعار هایی که ندادید توهین کردید =)) =)) =)) :P :P :P :P
  5. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها این ازمون رغبت سنج بود چی بود،موقعی که میخواستن برگه هارو جمع کنن شلوغ شد منم پا شدم وسایلمو جمع کنم چندتا برگه زیره میز بود میخواستم بزارم تو پوشم اشتباهی پاسخنامم گذاشتم تو پوشه !!!تازه خودمم نفهمیدم مراقبه که اومد برگه سوالارو دادم بهش گفتم پاسخنامم قاطیشه دیگه حالا جالب ترش...
  6. چهارمین همایش علوم پایه سمپاد "همایش کرمان"

    پاسخ : چهارمین همایش علوم پایه سمپاد "همایش کرمان" الآن حال میده زنگ بزنی هم گروهیتو بزاری سرکار بگی به من زنگ زدن ;D
  7. چهارمین همایش علوم پایه سمپاد "همایش کرمان"

    پاسخ : چهارمین همایش علوم پایه سمپاد "همایش کرمان" ننداختن هم ننداختنااااااااااا!!!!!!!!بزار من سر کلاس ادبیات نباشم خجی قدرمو بدونه ;D
  8. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها معلم زبان------>مثالی که برای گذشته استمراری میتونیم بیاریم:ما داشتیم میکردیم علی اومد دوباره داشتیم می کردیم :| و دوباره همان معلم :من عادت دارم هر روز حمام کنم.من صبح میکنم ولی شما شب بکنید :|
  9. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها با دوستم رفته بودیم تویه بوتیک از اینایی که همه جاش تاریکه فقط یه چراغ قرمز روشنه ;Dدوستم از فروشندش خوشش اومد برگشت گفت شکیبا تروخدا سرسنگین باش فکرکنه با ادم حسابی طرفه [-o<منم که حرف گوش کن واقعا تصمیم گرفتم ادم باشم!خلاصه دوستم اونقدر خالی بست که خودم کفم تاید شده بود! موقع...
  10. دردسرهای رفتن سراغ انسانی و المپیاد ادبی

    پاسخ : یک سوال! سلام بچه ها من اولم ;Dولی با این حال خیلی پیگیرم! من که با یکی از بچه های فرزانگان یک حرف میزدم گفت براشون کلاس گذاشتن مدرسه ماهم فکر کنم از تابستون شروع میکنه. من زیاد اطلاعات ندارم ولی فکر میکنم سال سوم هم میشه امتحان داد s@hba جان شما هم میتونی از جزوه ی دوستان استفاده کنی...
  11. خوردن سر کلاس

    پاسخ : خوردن سر کلاس سر کلاس زیر میز ما مثل بوفه میمونه!همه چی یافت میشه! یه بار داشتم آبمیوه میخوردم دوستم جلو معلم از دهنش پرید شما هم که دیگه چیزشو در آوردین!منم خندم گرفت آبمیوه پرید تو گلوم!گلاب به روتون همشو بالا آوردم!حالا معلم خنگمون برگشته به بغلدستیم میگه چرا از زیر میزتون اب چکه...
  12. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها از مدرسه اومده بودم خیلی گشنم بود به مامانم گفتم غذا چیه گفت بشین برات بیارم یه ذره گذشت مامانم تن ماهی اورد برام!!!منو میگی X-( تا وقتی که غذامو بخورم داشتم فکر میکردم غذام که تموم شد چه تیکه ای بندازم اونقدر با کلمه ها کلنجار رفتم که خدا میدونه! آخر سر که رفتم تو آشپزخونه هل...
  13. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها با مدرسه رفته بودیم مشهد از 10 وعده ی غذایی ای که اونجا بودیم 8بار مرغ خوردیم!روز آخر دوستم جوش آورد برگشت گفت نمیکنن یه گوسفند بکشن بهمون جوجه بدن! گوسفند :o جوجه :o ما =))
  14. یک حرکت فراموش‌نشدنی برای یک دوست

    پاسخ : برای تولد دوستتون چی میخرین؟ مهم نیست حتما یه کادوی خیلی خاص بخرین میتونین دررست کنین!من خودم چندروز پیش واسه تولد دوستم یه آفتابه خریدم روشم کلی چیز نوشتم وقتی دید اینجوری شد :oحسابی کفش تاید شده بود!!!منو دوستامم همه اینجوری بودیم =))
  15. عشق و خودخواهی

    پاسخ : عشق و خودخواهی به نظر من هیچ کس نمیتونه کسیو اجبار کنه که دوسش داشته باشه چون در اینصورت اسم عشق یه جورایی به بردگی تبدیل میشه! آدم اگه واقعا عاشق باشه بهترین هارو واسه عشقش میخواد اما این که بعدش اگه با کسی دوست بشه ناراحت نمیشه خیلی باید آدم بزرگواری باشه ;D
  16. فرزانگان تهران[٣-٤-٥-٦-٧]

    پاسخ : فرزانگان تهران[2-3-4-6-7] ببخشید منبعتون کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  17. سرکار گذاری!

    پاسخ : سرکار گذاری ! تو راهنمایی یه دختره بود خیلی از من خوشش میومد اصلا تو مدرسه پیچیده بود! یه روز تصمیم گرفتم بزارمش سرکار با یکی از بروبچ هماهنگ کردم یه روز نرفتم مدرسه اومده بود سراغمو از دوستم بگیره اونم نه گذاشته بود نه ورداشته بود گفته بود قلبش مشکل پیدا کرده تو بیمارستان...
بالا