پاسخ : کافه پیانو
إی کتابش بد نبود!
نکته ی مثبتش چرت و پرت گویی های وسطش بود!
یعنی مثلا یه حرف جدی میزد بعد میرفت تو یه فاز دیگه دو ساعت در مورد مسائل حاشیه ای میحرفید! ;D
پاسخ : خوردن سر کلاس
من استاد خوراکی خوردن سر کلاسم! :>
ولی یه بار:
داشتم با دوستم چیپس میخوردم که یه دفعه بحث بچه ها سر لیبرالیسم(کلاس اجتماعیه مثلا!) بالا گرفت! منم یهو همون طوری با پاکت چیپس و در حال خوردن و اینا پا شدم دارم نظریه میدم!
میگم چرا همه مبهوت من شدن!
معلم X-(
من: :-"
پاسخ : سربازی
آقا این دو تا به هم ربطی نداره اصن! :-w
شما مطمئنا دوس ندارید زایمان کنید،(این تن بمیره برو یه پسر پیدا کن دوس داشته باشه زایمان کنه!) :-" :P 8-}
اما ما دوس داریم بریم سربازی! ;D ;;)
حالا تفاوت رو درک کردی!؟ :>
پاسخ : فروَهرُ میشناسی ؟
من گردنبندشو دارم! ;D :))
اصن نمیدونستم کیه!
مرسی که گفتی!
برای پاسداری از این نیاکان میشه گردنبندشو خرید تا همه ببینن بعد برن باهاش آشنا شن! ;D :-" :))
پاسخ : ژانــر اینایی که ...
ژانر اینایی که میا تو سمپادیا بعد خودشون میرن دنبال کارشون فقط واسه اینکه آمار فعالیتشون و ساعت حضور تو انجمن هاشون بره بالا بعد برن تو صندلی داغ شرکت کنن! ;D :))
(منظورم دقیقا خودت بود!)
ببخشید که به در گفنم که دیوار بشنوه! :-"
دفعه ی آخره! [-o< ;D
پاسخ : آواز گمگشتگی...
تپش ثانیه های پی در پی عشق من را نشانه گرفته اند!
گویا زمان میخواهد مرا شکست دهد!
اما من!
من برای شکست پابه میدان نگذاشته ام!من آمده ام تا تو را بیابم!
اما تو همچنان سرد و خاموش...
نمیدانم!شاید از انتظار خسته ای!
یا شاید اصلا مرا...
نه! نه!من به عشقمان ایمان دارم!
اندکی...