نتایج جستجو

پاسخ : کتاب دهم: در رویای بابل خب کتاب قشنگي بود آره جالب بود زمين نميذاشتيش هامون راست ميگه زياد به شخصيت هاي معروف و سريال ها و فيلم ها اشاره کرده بو که باعث ميشد افراد خاص اون دهه ها بيشتر اين کتابو بخونن ته کتابم که تموم ميشد من باورم نميشد کلش فقط اتفاقات يه روز بود يه جورايي خستگي مي...

پاسخ : بیش فعالی ميشه يکي جواب بده يا لااقل بر اساس ديده هاش جواب سوال منو بده [-o< من اون کسايي که ديدم بيش فعالن باهوش بودن اين اصلا ربطي داره به بيش فعاليشون؟؟ شما کسايي که ميشناسين بيش فعالن باهوش نيستن؟؟

پاسخ : نتایج مرحله دوم المپیادهای 91 آمد بچه ها اميدوارم همتون موفق باشيد باشگاه خوش بگذره :-h منتظر طلاهاتون هستم

پاسخ : هایکو تصاویر! مترسک نميخواست از او بگريزند ولي حيف طبيعتش است و او مي گريد از اين طبيعت

پاسخ : گند های دوران كودكی يه بار بچه بودم(5 ساله) روي مانتو مامانم زنبور نشسته بود منم با جرئت تمام به جاي اين که مانتو رو تکون بدم يا کار ديگه به زنبوره دست زدم زنبوره هم نيشم زد از اون موقع تا الان اگه تو فاصله صد متريم هم زنبور باشه فرار ميکنم

پاسخ : خودکشی ! آره بيدا ميشه.... اما گاهي اوقات ارزششو نداره که ادامه بدي نيرويي نداري که ادامه بدي..

پاسخ : بیش فعالی با گذر زمان فعاليتشون کمتر ميشه و بهتر ميشن...فکر کنما

پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف ميکنم بچه که بودم تازه شهر موش ها اومده بود من دائم فيلمشو ميذاشتم ميديدم بعد جاهاييش که گربهه ميومد منم قائم ميشدم نبينمش ميترسيدم ازش....

پاسخ : امیلی رودا منم اول راهنمايي بودم هر 3 تا مجموعه در جست و جوي دلتورا و 2 تا ديگه که الان اسمش يادم نيست :-[خوندم اون موقع خيلي دوست داشتم باهاشون حال ميکردم اما الان فکر اين که حتي کتابشو بگيرم دستم کسل کننده اس برام براي کسايي که تو اون سنن واقعا کتاب قشنگي هست بنظرم...

پاسخ : تاثیر حرف دیگران روی انسان! بستگي داره حرف ديگران چجوري باشه يعني بعضي مواقع تو نظر يکي رو مخواي ازش ميپرسي اونم جواب ميده و اگه مورد پسندت بود گوش ميکني اما بعضي موقع ها حرف ديگران رو درباره ي عملکردت ميشنوي که مثلا ميگن:خيلي خوب بود-افتضاح بوود -اصلا نتونست درست انجام بده.... تو...

پاسخ : بیش فعالی من خودم 3 تا بيش فعال ميشناسم که دو تاشون پسرن يکي دوم دبيرستان و يکي اول راهنمايي الان جفتشون خيلي بهتر بودن کوچکتر بودن افتضاح بودن همه از دستشون عاصي بودن خيلي هم حرف ميزنن يه سري دارو ميخورن فقط بنظرم يکم بهتر ميشن اوني که اول راهنمايي هست هنوزم خيلي بالا پايين ميپره و حرف...

پاسخ : خنده داره ، من كه هنوز خوشبختم... يه عامل ديگه هم که بنظر من باعث فروکش کردن احساس خوشبختي پاول ميشه اينه که ميبينه که يکي ديگه بدون اين که مثل اون سختي بکشه راحت تو يه بخت آزمايي برده و صاحب ماشين آخرين مدل شده اما اون مدت ها براش پولشو پس انداز کرده و زحمت کشيده واسه همين ميبينه...

پاسخ : اینم نشدیم که ....! اس ام اس هم نشدیم که وقتی میایم ملت بپرن تا ببینن مارو

پاسخ : فرزانگان تهران[2-3-4-6-7] بچه های ما هم فکر کنم دو نفر از اونایی که میرن سوم میخوان برن انسانی پیش هم شاید دو نفرشون بخوان برن دقیق تر خبر ندارم ;D!

پاسخ : هایکو تصاویر! این واسه عکس قبلی: بیایید مانند قطره های باران در زمین فرورویم نرم و آسان عکس جدیده: رد پاهایم را میکشم شاید روزی کوچک شوم و برم از این جا چطوره؟؟

پاسخ : تکست های ِ ماندگار قدر این چیزی که داری داشته باش/زندگی مثل رنگ و قلمو تو نقاش/هر جور رنگش کنی همونجور میمونه/نشه جغد شومی تو بومت بخونه/نشه سفیدی چشمات یه روز خون بشه نشه صورت قشنگت گلگون بشه/دایی یاد بگیر همه چی رو تجربه کنی /ولی تو بعضی راه ها دیگه برگشتی نیس/به هر چیزی دست زدی دستتو...

پاسخ : تکست های ِ ماندگار از کاغذ سفید پاره خب آره رفیق حرف توشه ولی با خودکاره سفید تو هم مثل منی تو هم کم درد نداری درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری من کسی نیستم از این زخم ها دردم بگیره ولی این اش ها رو کی میخواد گردن بگیره از چی بگم-یاس

پاسخ : سوتی‌ها خب همین امروز این سوتی رو دادم داشتم با گوشی آهنگ گوش میدادم میخواستم صداشو کم کنم جلو کامپیوتر نشسته بودم بلند گو کامپیوترو کم میکردم و به این فکر میکردم که چرا کم نمیشه من که کم کردم صداشو؟

پاسخ : پاسخ : شخصی نوشته ها ای مرگ! ای مرگ من کجایی؟ در کودکی چندین بار مرا صدا کردی و پس از آن من در نوجوانی بار ها صدایت کردم..باله ها سر دادم.زجه ها زدم در فراقت.آسمان گواه است میترسم وقتی بیایی که من غرق ام.آه.!چه خیالاتی! چه سرخوشم! در خخوابم هم چنین نمیشود... نکند لیاقت تو را نیز ندارم...

پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم اونسری که معلم شیمی گفت بچه ها سر کلاس رمان میخونن من بودم داشتم رمان میخوندم!!!! اعتراف میکنم دیروز خیلی دوست داشتم اون کسی که بهم زنگ زده بود جای مامانم اونی بود که بچه ها فکر میکردن اگه بود بخدا تا ته لیوانه سر میکشیدم