نتایج جستجو

  1. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها باید بگم من یا سوتی نمیدم یا اگه میدم قشنگ میزنم تخریب میکنم..امروز داشتم به یکی پول میدادم یهو گفتم قابل نداره......یهو همه دیدم دارن چپ چپ نگاه میکنن ;D ;D ;D ;D ;D ;D ;D :)) :)) :)) :))
  2. فکر میکنی چقد جرئت داری؟

    پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟ من یه بار داشتم از پله ها میرفتم بالا معاونمون داشت پشته سرم میومد من یهو دستمو باز کردم خورد به چونش....واااااااااااااااااااااااااااااااااای یعنی من مردم :))...بعدش من تا ده متر پشته سره معاونمون رفتم هی میگفتم خانوم ببخشید. واقعا ببخشید. عمدی نبود..اصلا حواسم...
  3. اعتماد به نفس

    پاسخ : اعتماد به نفس به نظر من اعتماد به نفس یه چیزه واقعا عالی ای هست...اما باید به اندازه باشه نه خیلی کم که باعثه خجالت بشه و نه خیلی زیاد که تبدیل به اعتماد به سقف ;D بشه...من کسایی رو میشناسم که خیلی اعتماد به نفس خوب و به اندازه ای دارن و حتی کسایی رو هم میشناسم که اعتماد به نفس خیلی...
  4. رژ لب صورتی

    پاسخ : رژ لب صورتی عالیی بود....آفرین..خیلی قشنگ بود... =D> =D> =D> =D> :لایک
  5. گند های دوران كودكی

    پاسخ : گند های دوران كودكی یه بار قرمه سبزیه مامان بزرگمو دوس نداشتم بعد با پسر عموم رفتیم پشته پشتی خالیش کردیم......بیچاره مامان بزرگم...فکر کنم بعدش هرچی فحش بود بهمون داد ;D ;D ;D ;D
  6. ادامه تحصیل بعد از ازدواج

    پاسخ : ادامه تحصیل بعد از ازدواج به نظر من بعده ازدواج هم میشه درس خوند هم به زندگی رسید....اما این بستگی به آدمش داره...مثلا بعضیا نمیتونن دو تا مسئولیتو با هم قبول کنن اما بعضیا خیلی راحت میتونن دوتا کارو باهم انجام بدن...اما اگه اول درسشونو بخونن بعد ازدواج کنن خیلی بهتره چون اینجوری تمرکزه...
  7. بدترين كلاس هميشه كلاسي بوده كه من توش بودم

    پاسخ : بدترين كلاس هميشه كلاسي بوده كه من توش بودم باید بگم همیشه کلاسی که من توش بودم شیطون ترین و پر حرف ترین کلاس بوده....اما خوشم میاد که در کناره این شیطنتامون نمرمون بزنم به تخته خوب بوده.....اما همش کلاسو میذاریم رو سرمون......همیشه میان میگن این کلاس از همه شیطون تره.....ساکت باشین دیگه...
  8. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها اوووووووووووووووووف..اسمه منو باید میذاشتن سوتی.....اما یکی از سوتی های نسبتا متعادلم و بهترشون این بود که منو دوستام رفته بودیم توو دوربینای مدرسه شکلک دراورده بودیم که یهو فهمیدیم مدیرمون داره نگاه مکنه...مارو میگی...د بدو....تا اخره همون روز اصن جلو مدیر و معاونا افتابی نمیشدیم ;D
  9. تقلب

    پاسخ : تقلب من اولین باری که تقلب کردمو هیچ وقت یادم نمیره که امتحان زیست داشتیم بعد سوالاش همچین یه مدلی بود...من انگار که کمپانیه تقلب باز کرده باشم قشنگ جلو معلممون برگشتم رو به همه گفتم میشه دریچه ی سینی دیگه....خانوم هم نفهمید..همون زنگ هم دوباره دوستم یه سوالو بلد نبود هی جوابو بهش...
بالا