پاسخ : خاطرات کاربران در سمپادیا دات کام
سمپادیا :-w :-w :-wیا به قول خودم سمپادگلللللللللللللللله ;)) ;))
والا من از وجود ای سایت خیلی شگفت انگیز بیده بودم اصا نمیدونستم اینجا هس
!
یک بار معلممون داشت میحرفید اسمی ازش برد بعدشم داشتیم مباخثه از خود ول میکردیم :-ssیهو دیدیم همه عضون
از اونجا که...
پاسخ : اولینهاتون تو سمپادیا
سالام
با اجازه بزرگترا
اولین پستم تو هنگ خونه مغزم بود #-o #-o
کلا تو هنگ بودم بعد تو سوتی ها پیام گزاشتم
بعدشم رمز عبورمو گم کردم! ;D ;D
الآن دوباره یافتمش برگشتم به آغوش سمپادیا!
راستی بچه ها اولین پیغام خصوصیم برا یکی بود نمیدونستم پسره یا دختر بهش گفتم کمکم کن...
پاسخ : خاطره نویسی روزانه
خاطره ای که میگم به جون توازشکست عشقی هم بدتره میگی نه؟گوش کن
ای خدا ساعت3بیدار شدم دین و زندگیمو خوندم بعد نشستم واس فاینال ززبانم خوندم خلاصه جاتون خالی رفتم مدرسه و بهلهههههههه تا2مدرسه بودم!حالا باز جاتون خالی دو اومدم تا4ونیم مث چیز نشستم برا فاینال زبان خوندم...
پاسخ : سوتیها
هییییییییییییییییییی سوتی؟
یک بار سرکلاس خواستم بگم سر بشکه های نوشابه میتونه مورد استفاده قرار بگیره!گفتم بشکه های سرنوشابه قابلا استفادن!
یک بار خواستم بگم با مشت میام تو دماغت میکوبم گفتم با دماغ میام تومشتت بکوبم1بازم بگم؟ =))