پاسخ : ادبیات طنز
حالا به بحث و تبادل نظر در مورد شعری میپردازیم :
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
می زنم زمین، هوا می ره
نمی دونی تا کجا می ره
من این توپو نداشتم
مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد
یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همه ی توپها قلقلی...
پاسخ : ادبیات طنز
تو که چشمات عین فشنگه
رنگ موهات ضدّ رژیمه
تو که این مانتوی کوتات
کار شیطونه رجیمه (۲بار)
می دونستی که لُپات شکل یه نقّاشیه که توش می شه یه دونه سیلی کشید؟
می دونستی یا نه؟
می دونستی یا نه؟
می دونستی که به خاطر چشات ، رنگ نگات میشه تو کوچه هامون دوید و رفت ؟
می دونستی...
پاسخ : ادبیات طنز
سحرگاهان به قصد روزه داري
شدم بيدار از خواب و خماري
برايم سفره اي الوان گشودند
به آن هرلحظه ای چيزي فزودند
برنج و مرغ و سوپ وآش رشته
سُس و استيك با نان برشته
خلاصه لقمه اي از هرچه ديدم
كمي از اين كمي از آن چشيدم
پس از آن ماست را كردم سرازير
درون معده ام با اندكي سير
وختم...
پاسخ : ادبیات طنز
*آزادی بیان که داریم، آزادی پس از بیان چی ! ...
*همه دنبال دهکده جهانی اند، ایران دنبال ملی کردن صنعت اینترنت!
*پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه آخه قبلا شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!
*رفتم شلوار جین...
پاسخ : ادبیات طنز
یه شعر جدید از اسماعیل امینی.
باور کنید سعی کردم تو شعرشون دستکاری نکنم ولی نشد بازم دست بردیم
از ایشون عذرخواهی میکنم منبع این مطلب وبسایت ایشان هستند البته دستبرد کوچک بود.
خاک ایران یکسر از دکتر پر است
هرکه دکتر نیست نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران
اینقدر دکتر...
امان ازدست ایرانسل!!!
سلام دوستای گل وگلاب!
خوب هستین که؟!دیشب ازدست این تلفن همراه وپیامک های دوستت دارم ناجوروبدجور!اعصاب برام نموندای خدا!امشب چشون شده این همه تلفن همراه بااین شماره های عجیب غریب ازکجااومده ریخته تومملکت....
تاساعت10نیمه شب که رسیددیگه داشتم جوش می آوردم که یکی یکی خودشان...