پاسخ : اعترافگاه !
#
اعتراف میکنم یه 5 دور خوندم بفهمم چیه منظور #-o :-""
# اعتراف میکنم یه بار ابتدایی با دختر داییم از مدرسه فرار کردیم ;;) بعد رفتیم خونه داییم بعد از نیم ساعت زنگو زدن... معاونمون اومده بود دنبالمون بعد بردمون مدرسه دوباره :-<
چه هیجانی داشت ولی 8-^
پاسخ : بچه های سایت را بکشید! (1)
اسیع پوست و استخون :-"""
انقد لاغره بچه استخوناش زده بیرون :-"""
این شعرم یه مدته شده وردِ زبونش دیه :-" تازه این قسمتشم از همه بیشتر دوس داره :-""
فقد یکم شیشه عینکش بد شده :-"" ;D
# با اجازه نرگس: ;;) :-"'
در تاییدِ توضیحاتش مدارکشو رو میکنم...
پاسخ : سوتیها
پسرخاله ــم روبروم بود بعد داشتم نماز میخوندمتُف به ریا :-" بعد از تموم شدنش طبقِ عادت مقنعه و چادر رو درآوردم و همینجوری رژه میرفتم بعد رفتم تو اتاق یادم اومد ;;) :-"""
پاسخ : بازرسی شما توسط مسئولین ، چگونه و چرا ؟
تا این حد که تو دفتر گوشیمو درآوردم زنگ زدم به مامانم :)) معاونمون برگشته میگه لااقل تو دفتر در نیار زشته برو بیرون بزنگ =))
به گوشی و شلوارجین و مو و ناخن و لاک و اینا گیر میدن ولی کو گوشِ شنوا؟! :-""
تا این حد نیس که کلی بازخاستت کنن و اینا...
پاسخ : اعترافگاه !
# مهدِ کودک یه دخدره بود 2-3 ساله بعد خیلی منو دوس داشت 8-^ بعد بعد از ظهرا معلما به من میگفدن بخابونش ;;)
اعتراف میکنم میبردمش تو اتاق درو میبستم بعد باهم بازی میکردیم :-""
# اعتراف میکنم دیروز مامانم خاب بود بعد منم حوصله ــم سر رفته بود بعد خودکار برداشتم رو پاهاش...
پاسخ : سوتیها
ما که ندیدیم ولی رفقا میگن 4راه عکسِ استاد محمدی(رتبه 1 ریاضی فیزیک) رو زده بودن بعد زیرش نوشتن به دبیرستانِ فرزانگان تبریک میگوییم =))
ینی شهیدبهشتی رو از فرزانگان نمیتونن تشخیص بدن :)) =))
# عاقا حذف شه لدفن.. :-"" الان دیدم چنتا بالاتر گفتن X_X
پاسخ : روز تولد
# بدترینش: یه بار تصمیم گرفدم خونوادگی تولد بگیرم بعد کلی غذا و اینا درست کردیم و کلی تدارک دیدیم بعد از قبلشم به دایی و خاله ــم گفده بودیم بریم بیرون شب.. بعد رفتیم بیرون و همه چیزارو آماده کردیم و اینا بعد هم خاله ــم زنگ زد که نمیان هم داییم... :| تنهایی تولد گرفدیم :|
#...
پاسخ : سمپادي هاي كاشان
من بودم از حلقِ جامعی میکشیدم بیرون :-""""
لااقل یه سکه کامل میداد.. چیه ربع؟! :-< :-"
بانک قوامینم که یه سفرش داد :| مثلن تنها پا شه بره مکه چیکار؟! :| لااقل 2تامیداد با مامانش بره [-(
مثلن بانک قوامین و اونیکیه هرکدوم 2تا میدادن به خیالِ اینکه با مامانش بره بعد...
پاسخ : نظرتون درباره ی شهری که توش زندگی می کنید؟
خوبه..
# فقد نمیدونم چرا مهندساش فقد مهندسی کَندن گرفتن ... :-" بعد 5-6 ماهه فقد دارن فاضلاب درست میکنن :| کلِ خیابوناشو دقیقن کندن ... :|
تصمیم گرفتیم با بروبچ مهندسی پر کردن بگیریم 8-^ :-"
# تازه امکان نداره بری بیرون آشنایی،فامیلی...
پاسخ : اعترافگاه !
# اعتراف میکنم تا همین الان من فک میکردم میکا دخدره بعد اسمشم ملیکایی چیزیه :-"""
# اعتراف میکنم تا حالا یه بار نشده انشامو خودم بنویسم.. همیشه مامانم مینویسه :-"" فقد سرِ امتحان اونم از رو اجبار خودم مینوشتم :-"" :دی
# اعتراف میکنم برا یه سری از کاربرای سایت ( پسراش...
پاسخ : پیشنهادهای مربوط به مسائل فنی
کاش میشد کاربرای جدید مثه لایک و دیسلایک نتونن تاپیک بزنن ، یخده تو جوّ سایت باشن ببینن چجوریه بعد...
طرف زمانِ عضویتش امروز ساعتِ 15:01 ــه بعد زمانی که تاپیک رو ایجاد کرده امروز 15:10 ــه 8-|
این مثلن :| چیه آخه تاپیکش؟! :-<
پاسخ : سمپادي هاي كاشان
میگم مدرسه ــتون به استاد چیزی نمیده؟! :-"" من تو یه سایت خوندم فقد یه ربع بش دادن... :-" کمشه خو :-< :-"
من بودم یه ماشین به زور گرفده بودم :-"