پاسخ : عقده های قدیمی
خوب با 1مثال توضیح میدم:
تصور کنین 1 مادر خودش و همکلاسیاش رشتشون تجربی بوده و همشون قرار بوده پزشکی بخونن.بنا به شرایطی خودش موفق نشده و دیپلم مونده اما همکلاسیاش پزشکی خوندن و الان پزشکن.
حالا بعد از چند سال این آدم بچه دار میشه.
حالا برای تربیت بچش 2راه داره.
1.پزشک...
پاسخ : عقده های قدیمی
درود
خوب با اجازتون منم اعلام وجود کنم دیگه.
به نظرم وقتی 1نفر(پدر یا مادر)روی یه چیزی عقده داشته باشن ناخودآگاه 1حساسیت خاصی رو قضیه نشون میدن که میتونه تاثیر+ی-داشته باشه.
اگه پدر و مادر بدون اینکه بچرو یا خودشونو با اونطرف مقایسه کنن فقط بچه رو تشویق کنن تاثیرش مثبته...
پاسخ : تاثیر اسم روی شخصیت آدم ها
درسته اما تو خیلی موارد اینطوریه.
تو اسمای دیگه هم آدم معمولا کسی رو که با1اسم واسه اولین بار می بینه اون تو ذهنش میمونه.
پاسخ : تاثیر اسم روی شخصیت آدم ها
به نظرم تاثیرش تو برخوردای اوله.
1مقدارش به خاطر اینه که هر خانواده ای با توجه به عقایدی که داره رو بچش اسم میذاره و بچه تو اون خانواده بزرگ میشه و شخصیتش شکل می گیره و چون 1باور مشترک تو اون خانواده ها وجود داره بچه ها هم نقاط مشترکی با هم پیدا میکنن که تو دید...
پاسخ : تنهایی
من تنهایی رو خیلی دوس دارم.
تنهایی تنها چیزیه که هیچوقت تنهام نمیذاره.
تنهایی تو شب وقتی که آسمون پر از ستاره باشه خیلی حال میده.
همیشه وقتی خیلی خوش حالم دوس دارم تو جمع باشم اما موقع ناراحتی تنها باشمو آهنگ گوش کنم.
تنهایی آدمو وادار میکنه که فکر کنه، انتخاب کنه،تصمیم بگیره...
پاسخ : زندگی
زندگی بافتن یک قالی است...
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی...
نقشه از قبل مشخص شده است...
تو در این بین فقط می بافی...
نقشه را خوب ببین...
خوب بباف...
نکند آخر کار قالی بافته ات را نشناسی...
پاسخ : زندگی
زندگی صحنه ی رنگین ریاست...
همه مشتاق بر آن می نگریم...
عاقبت از پی تقدیر چو باد...
از پی حاصل آن می گذریم...
زندگی خاطره ای بیش نبود...
سهم ما جز غم و اندوه نبود...
به کدام خاطره اش خوش باشیم...؟
آخر خاطره ها شیرین نبود...!
پاسخ : مناظره
در را باز می کنم...
هیچ کس نیست...دوباره صدای در فریاد قلب زخمی ام بود که میخواست تنهاییم را به رخم بکشد...
اما این اولین بار نیست که بدون شنیدن صدایی می روم سروقت پنجره تا یک دل باران بگیرم و باران بشنوم و باران بگریم...
آسمان چه رعد و برقی میزند...
می فهمم...او هم تا ته ترین...
پاسخ : ارزیابی کتاب های درسی ادبیات
به نظرم اگه شعرای برون مرزی و بر میداشتن جاش از شعرای شاعرای خودمون میذاشتن بهتر بود.
در مورد زبان فارسیم بنظرم املاهاش بیخوده چون 1مشت کلمس که هیچ جا کاربرد نداره.
پاسخ : پارسی را پاس بداریم
اعراب به ما آموختند:
به جای خوراك بگوییم غذا ، كه خود به .... شتر میگویند...
اعراب به ما آموختند :
برای شمارش خودمان به جای تن از نفر استفاده کنیم كه خود برای حیوانات بكار می برند...
اعراب به ما آموختند :
به جای واق واق سگ بگوییم پارس كه نام اولیه سرزمینمان است...
پاسخ : قشنگترین جمله ای که تو عمرتون شنیدین
زندگی آرام است...
مثل آرامش یک خواب بلند...
زندگی شیرین است...
مثل شیرینی یک صبح قشنگ...
زندگی رویایی است...
مثل رویای یک کودک ناز...
زندگی زیبایی است...
مثل زیبایی یک غنچه باز...
زندگی تک تک این ساعتهاست...
زندگی چرخش این عقربه هاست...
زندگی مثل زمان...
پاسخ : اولین هاتون تو سمپادیا
اولین پستم تو انجمن شهرا(کرج)بود.
اولین پ خ از بچه های کرج بود
اولین جایی که بهش علاقه پیدا کردم حرف بزن بود.
از طریق سمپادسیتی با اینجا آشنا شدم
پاسخ : باران
نیا باران...!
نیا باران...!
زمین جای قشنگی نیست...!
من از جنس زمینم...!
خوب میدانم...!
که این جا جمعه بازار است...!
و دیدم عشق را در بسته های زرد و کوچک نسیه می دادند...!
در این جا قدر نشناسند مردم...!
شعر حافظ را به فال کولیان اندازه می گیرند...!
زمان سرد است و بی احساس...
طراوت...
پاسخ : سهراب ، اسطوره ی شعر نو فارسی
منم خیلی ی ی ی سهرابو دوس دارم.
صدای پای آبش که محشره.!
کتاب مرگ رنگشم واقعا قشنگه.
همچنین 1شعر داره به اسم هیچستان واقعا قشنگه...!
پاسخ : شعر یک دختر سرطانی
امیدوارم این دختر و همه ی کسایی که از هر بیماری ای دارن زجر می کشن شفا پیدا کنن.
احساس میکنم جملم شبیه یه کلیشه شد...
یه کلیشه که همیشه می شنویمش ولی چقد بهش فکر می کنیم؟
توی 24 ساعت شبانه روز چقد براشون دعا می کنیم؟
چند نفرمون به موسسه محک که مخصوص کودکان سرطانیه کمک...
پاسخ : زندگی
زندگی بافتن یک قالیست...
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی...
نقشه از قبل مشخص شده است...
تو در این بین فقط می بافی...
نقشه را خوب ببین...
خوب بباف...
نکند آخر کار قالی بافته ات را نشناسی...!