پاسخ : تقلب
سر امتحان فیزیک یه برگه ورداشته بودم توش همه چی نوشته بودم
رفتم سر امتحان برگرو گذاشتم زیر برگه سوالا و خیلی شاد و خوشحال داشتم فرمولارو میدیدم که یهو مراقب اومد برگرو از زیر سوالا کشید بیرون ^-^
من با خودم گفتم بد بخت شدم رفت :-s
بعد دیدم معلم داشت با این حالت :P منو نگاه میکرد...
پاسخ : سوتیها
الان یارو تو اخبار داشت صحبت میکرد
برگشت گفت:ما 807 نفر رو در شرکت های هرمی دستگیر کردیم که برای 867 نفرشون تقریبا 96% آن ها مجازات سنگینی رو در نظر گرفتیم :|
من: :o :o :-??
پاسخ : خوردن سر کلاس
سر کلاس داشتم چیپس میخوردم معلم اومد گفت پاشو از پنجره بیرونو نگه کن بعد تو این لحظه چیپسو برداشت رفت نشس شرو کرد به خوردن
من: :|
بچه ها: :))
معلم: \:D/
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراغ میکنم که تو اردو ساعت 5 صبح همرو با یه لگد بیدار کردم وا3 نماز بعد رفتم زیر پتو رااحت خوابیدم ;D >)
بچه ها هم همه عصبی شده بودن :-L
پاسخ : شیطنت ها
در دوران راهنمایی یه مجلس عزا داری بود بعد به من گلاب دادن گفتن برو بین مردم پخش کن
منم یه فکری زد به سرم >) رفتم گلابو گذاشتم کنار و شیشه پاک کن و برداشتم رفتم بین بچه ها همه داغ بودن داشتن سینه میزدن منم اینو پاچیدم تو صورتاشون اول نفهمیدن بعد دیدم همه چشاشونو گرفتن از سوزش...
پاسخ : تیزهوشان قبول شدم !
من که امتحان البرز داده بودم قبول شدرفتم ثبت نام کردم کلاساشم رفتم بعد یه هفته مونده به مهر زنگ زدن که چرا نمیاید واسه ثبت نام!!!
من: ^-^ ثبت نام چیی؟؟؟
+: تیزهوشان دیگه مگه خبر نداشتید؟؟؟!!شمی با رتبه خوب قبول شدید منتظرتونیم
من: :-? آخه من که اصن امتحان تیزهوشانو...
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
اخ معلمو ضایع کردم بد جور
داشت جلو معلما یه قضیه ای رو با شور و شوق تعریف میکرد منم تو جریانش بودم!!
بعد از اینکه داستانو تعریف کرد
معلم:اصن خیلی باحال بود آرینم(من) اونجا بود!!مگه نه آرین؟؟؟ :))
من:نه آقا اصلن :)
معلم: :|
بچه ها: =))
پاسخ : سوتیها
ما چند روز پیش با بچه ها رفته بودیم بیرون..
کنار جاده نشسته بودیم که یکه از بچه ها شروع کرد به عطسه کردن
من:چی شده چرا انقد عطسه میکنی؟؟؟؟؟؟؟
دوستم:آخه من به گرده افشانی گل های بهاری حساسیت دارم!!!!! :|
من دور و برمو نگاه کردم دیدم آخه وسط جاده تو چله زمستون گل های بهاری کجا...
پاسخ : تقلب
اصن این دست به آب وسط امتحان خبلی حااال میده مخصوصا اگه جزوه رو اونجا جا ساز کرده باشی ;D
تا الان که سه تا امتحانو با همین دست به آبا گذروندیم ایشالا بقیرم میگذرونیم ;D
پاسخ : سوتیها
با دختر داییم رفته بودیم عطر بخریم یارو یه عالمه عطر آورد دختر داییم بو کرد ..
بعد چون بو ها قاطی نشه چند تا دونه قهوه تو همون شیشه عطر آورد داد به دختر داییم
دختر دایی منم بو کرد خیلی جدی گفت:نه بوی قهوه دوست ندارم :|
فروشنده: ^-^
من: :))
بعد دختر داییم گفت به چی میخندی؟؟؟...
پاسخ : سوتیها
یکی از دوستان تعریف میکرد میگفت میخواستم گواهینامه بگیرم کله صبح پاشدم رفتم که امتحان تو شهری بدم
سرهنگ اسم گروه ما رو خوند بعد به من گفت شما بشین پشت فرمون
من نشستم و در جلو هم باز شد یارو نشست کنار من بعد از 5 دقیقه گفتم:خب جناب حالا چی کار کنم???
یارو گفت جناب کیه!!!منم اومدم...
پاسخ : تقلب
1ماه پیش یه امتحان هماهنگ کشوری تستی از کل دروس داشتیم منم هیچچی نخونده بودم!!!زنگه قبل امتحان رفتم اتاق دبیرا سوال بپرسم از معلم که یهو پاسخ نامه امتحان نظرمو جلب کرد ^-^ بعد بیخیال سوال شدم و پاسخ نامه رو گذاشتم زیر پیرهنم و به این حالت :-" از دفتر خارج شدم!!بعدشم سر جلسه کل...
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم 9 سالم که بود عادتم این بود که سنگ پرت کنم!!! ی بار یه پاره آجر برداشتم و پرت کردم محوطه بقلی یهو صدای داد یه دختر اومد من یواشکی ی نگا انداختم دیدم چیزی نشده ی شکستگی سطحی در حد 5-6 تا بخیه زیر چونش بود!!! :-" بعد داداشش اومد دنبالم منم قایم شدم پیدام نکرد ;D...
پاسخ : خوردن سر کلاس
سر کلاس ما که خیلی باحاله اصن او تهه کلاس سلف سرویسه بچه ها خوراکی هارو میچینن رو میز به هم تارف میکنیم معلم که بیاد بهش تارف میکنیم!!!!
;D