پاسخ : سمپادی های کرمان
سلام دوستان.ببخشید.من زیاد نلیخام حرف بزنم .اخه دوباره دوس ندارم دیس بخورم
ویسپی جان،مامان،شوماها ک بیرون میرید بذار یکی مث من ک نمیتونه بیرون کلاس بره،به یه نون ونوایی برسه...درسته درس دادنش چنگی به دل نمیزنه اما از هیچی بهتره
راجع ب خانم شفیعی،من ایشون رو خ دوست...
پاسخ : سمپادی های کرمان
سلام دوستان خوبید؟من بالاخره بعد از مدتها...خداییش کارآمد دید از جواب اخر۸نمره بیشتر نمیگیرم،ب راه حل هام نمره داد.:D
هفده شدم.تازه دعوام کرده ک توچرا انقد نق میزدی.خوب نوشته بودی ک...اصن ذوق...هعی
پاسخ : سوتیها
خواهرم درحالت دراز کش رو تخت مامان بابام:وای اصن حوصله ندارم.وای باید ارمان(کتاب کار تابستانش)حل کنم.وای باید کمدمو مرتب کنم.وای نماز نخوندم. مامانم ک حرفاشو میشنید با حالت مثلا جدی اما منفجر از خنده:یکتا هندونه واست گذاشتم.تو هاله برو بخور...
پاسخ : سوتیها
امروز ب مامانم ميگم انقد دوست دارم امير(داداشم9ماهشه)رو تو لباس عروس ببينم:-D=))=))
همه منفجر شدن
امروز بابام داشت يه كاري رو انجام ميداد يه جا اشتباه كرد مونده بود چيكار كنه،خواهرم ب بابام ميگه:بابا الان دقيقا مث خر تو گل گير كردي ها
من:=))=))=))
بابام::@
خواهرم::-"
پ.ن:"مث خر...
پاسخ : والیبال
اينو بايد بگم
ظريف حركتش عالي بود;-)
اما بيچاره،خيلي بد خورد زمين:-(
اما خيلي قشنگ وبقول گزارشگره دور از انتظار بود:-):-):-)B-)B-)
لايك لايك ظريفB-)B-)
پاسخ : سوتیها
اخه اين داييه-تني-من دارم؟2روز پيش زنگ زدم ميگم جه خبر ميگه دايي محمد فوت شد
اقا اين دو روز ما اعصابامون خرد،واز طرفي حواسمون بود مامانم نفهمه-هرچند ناتني بودن اما بالاخره داييمن ودستش دارم-امشب زنگ زدم ب همون دايي وميگم دايي چه خبر؟ميگه محمد هنوز تو كماست-ميگم مگه فوت نشدن ميگه...