نتایج جستجو

  1. Robek

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز هم زیست میبرسیدن هم دینی..نه زیست امتحان بود.....یکی از بچه میخواست در بره....هیچی نخونده بود....گفت حالم بده و از این حرفا....با زن عموشم مث اینکه هماهنگ کرده بود....من رفته بودم آب بخورم....وقتی برمیگشتم خانمه میبرسه کیمیا تو کلاس شماست گفتم نه نه نه ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ بعد...
  2. Robek

    تقلب

    پاسخ : تقلب یکی از دوستام تو سه گوش کلاسه،و در کلاس مث یه برآمدگی جلو مراقبه...نمیبیتش.منم روبرو مراقب..:O بعد آرنجمو میذارم رو زانوم وسوال مورد نظر رو رو مچم مینویسم،(پایین کف دستم) بعد سرمو میذارم رو کف دستم دوستم سوال رو میبینه،از اونجایی که من همیشه واسه رد گم کنی اینطوری میشینم ودوستمم پشت...
  3. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان با دوست جونم موافقم ازهشت ونیم خرید تعطیل واقعا درسته،افراد معتاد شهرها واستان های دیگه از کرمان بیشتره....برای مثال آقای پایتخت خودمون،چقد افراد معتاد زیادن....
  4. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان اولا...باو اعتیاد کجا بود...اگه این اعتیاده که پس اعتیاد چیه؟بعدشا کی گفته کرمان مردمش اینجورین.من کرمانی نیستم ولی 13ساله کرمانم.همشون آدمای شریفی هستن.اگرهم حالا باشه،اینا واسه تفریحه.فقط توکرمان هم واسه تفریح نیس.من شمال کشور هم دیدم.چرند وپرند نگید پلیز.مردم به این...
  5. Robek

    قولهایی که برای درس خواندن ما می دهند!!!

    پاسخ : و قولهایی که برای درس خواندن ما می دهند!!! قول دادن بخونم مدرسه ی خوبی قبول شم(پنجم به اول راهنمایی)بهم پونصد بدن هرکار خاستم بکنم.نمونه قبول شدم ولی هیچ امسال قول دادن گیتار بخرن،من چشم آب نمیخوره.ولی آقا مشهد بذارید برم .بسه...
  6. Robek

    بدترین استرس!

    پاسخ : بدترین استرس ! بدترین استرسم این چند وقتس که بابام شل کن سفت کن راه انداحته،میگه گوشوتو میگیرم ده دقه بعد نه نمیگیرم.یه رب دیگه آره.یه رب بعدش نه....من اصن به رو خودم نمیارم البته چند وفت پیشا هم شناسناممو سوزوندم:))استرس اینکه به بابام بگم داش خفم میکرد
  7. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان ولی ما از19دی میریم:(( آره واقعا با آقای حمزه موافقم.ساعت9دیگه نمیشه بری واسه خرید.تعطیله همه جا،ولی ماکه رفتیم اصفهان،وقتی خاستیم برگردیم هتل ساعت12ونیم بود انگار سرشب بود.واقعا چرا؟
  8. Robek

    روز تولد

    پاسخ : روز تولد خواهرم14دی تولدشه.امسال اربعینه.پنج شنبه هم هست حالا جشن تکلیفشون 4شنبه13دی هست...انقد ذوق مرگه...
  9. Robek

    اولین‌هاتون تو سمپادیا

    پاسخ : اولین‌هاتون تو سمپادیا روز اولی که عصو شدم،emailبابامو گذاشتم.بعد همون روز با اولین پ.خ با یکی از بچه ها کل انداختم هرچی از دهنمون دراومد بهم گفتیم.بعدا همش رو emailبابام بود دیگه....خودمو کشتم رمزشو پیدا کردم تا افتضاح نشه
  10. Robek

    گند های دوران كودكی

    پاسخ : گند های دوران كودكی 7سالم که بود واسه جشن واسه بچه های کارکنان شرکتی که بابام توش کار میکرد،روشن پژوه رو دعوت کردن.ما چند تا دختر کوچولو قرار بود صدامون کنه بریم شعرامونو بخونیم.همینطور واستاده بودیم،مث اینکه من حوصلم سررفته بود بدون اجازه وصحبت رفتم بالا کنار روشن پژوه وایستادم وگفتم...
  11. Robek

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم تا8سالگی فک میکردم لک لکآ بچه هارو واسه مامان باباها میارن،بعد وقتی6سالم بودو خواهرم نزدیکای به دنیا اومدنش بود،هرروز منتظر لک لک بودم...
  12. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان پست من نامربوط نبود.اینجا باید پیرامون درس ومدرسه صحبت شه،منم همینکارو کردم... اصن ارزش نداره باشماها بحث کنم زهرا جون نگفتی دبیرتون فامیلشون چیه؟
  13. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان آقای خوشنام اولا حرف بزن قوانین خودشو داره...دوما من اینو گفتم تا از جو دعوا بیایم بیرون ودیگه بحثش نباشه،یه کم درک آخه... سوما دعوا دوس داری باشه،مریم جان زهرا جان جناب INTREPIDجناب تکاور،آقای راتانیوت ودوستان کرمانی که الان اسماتون یادم نیس...پاشید بیاید دعوا آقای...
  14. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان البته بگم فقط کماندوها تغییر اساسی دارن...؛-) مث خودم''مکفی کماندو'':)) ''مریم کماندو''البته مریم کماندو هم نباشه تغیر کردن ونکردنش فرقی نداره...کلا روزی 25ساعت درس میخونه=)) راستی معلم هندسه تون فامیلشون چیه آجی زهرا؟
  15. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان آقا من خیلی فعال شدم.امروز 9ساعت فیزیک کار کردم.اصن وضعیه...فک کن،من کلا سه چهار ساعت بیشتر نمیخوندم حالا یهو شد 9ساعت.همش ترس از بن شدن گوشیمه...ببخشید سایت روم تاثیر گذاشته...منظورم ضبط شدن گوشیمه توسط بابام..دگرگون شدم...شماها چی؟دگرگون شدید؟واسه چی دگرگون شدید؟
  16. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان
  17. Robek

    شکست عاطفی ...

    پاسخ : شکست عاطفی ... من قبلا خ زود رنج وبه عبارتی نازک نارنجی بودم ولی الان نه.با همه شوخی میکنم،میگم ومیخندیم....بقیه هم شوخی میکنن.خ کم اتفاق میافته ناراحت شم.اگرهم شم 10دقه اولش فقط ناراحتم بعدش درست میشه.وقتی احساس کمبود عاطفه میکنم که مورد توجه جمع یا شخص نباشم.وقتی خورد میشم که یه فرد...
  18. Robek

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها بابام پرتقال واشنگتنی خریده.خواهرم:آخ جون پرتقال پاکستانی.... من :-? :-/ :-/ :o :o :o :o بعد از چند دقه من :)) :)) :)) :)) من:خواهرم اون واشنگتنیه یکتا:بخاطر همسایگیشون گفتم من : :-? :)) :)) =)) =)) =)) =)) =))
  19. Robek

    در جست و جوی یک نفر

    پاسخ : در جست و جوی یک نفر از بچه های فرز ناحیه دو کرمان،من دنبال مهدیه مقدمی فر میگردم.....میشناسید؟؟؟؟ [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< :(( :(( :(( :(( [-(
  20. Robek

    سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان بابا قرار به معرفیه.خب بچه ها هم دارن معرفی میکنن...کجاش خرج قوانینه؟؟؟؟؟؟؟ منم مشهورم به خانم خوش شانسه...اگه گفتید کیم؟؟؟؟ :-" :-" /m\ /m\ /m\ :-h :> :>
بالا