پاسخ : آیا ما بیش از حد خوشبینیم؟
چرا راه دور بریم؟
سایت ثبت احوال(من امارشو قبول ندارم)یه امار داده خودتون ببینین
http://www.sabteahval.ir/Default.aspx?tabid=4775
پاسخ : تفكيك جنسيتي در دانشگاه ها
اگه بحث توهین و... رو در نطر نگیریم،بااین کار یه اتفاق خیلی بد میفته!
مثلا دانشگاه تهران(!) X_Xتفکیک شه،طرفیتش بالا میره!
اون موقع به جای یه عده دکتر!!! 2 عده قاتل تشریف میارن بیرون!!!!
همین طور هزینه های اصافی به وجود میاد که میتونن جای دیگه صرف کنن
+دور هم...
پاسخ : عادت بد + وسوسه
بدترین عادت من نته!
امتحان نوبت دوم معارف داشتیم،تا2 تو نت بودم!!!
این مشکلو با آفلاین کردنم حل کردم =)) :-"
چون نتو یهووووووویی قطع می کنن،کسی شک نکنه! B-)
پاسخ : چقد به طالع بینی ماه تولدت اعتقاد داری؟
اگه طالع همه ی ماه ها باهم باشن،همه رو می خونم
مثلا تو یکی گفته بود:شما مشکلی دارید (نه بابا!غیب گفتی!)
یا:شما کاری را شروع کرده اید که...( :o پ.ن.پ تو میخوای شرو کنی؟)
کلا یه جور مینویسن جور دربیاد. ;D
پاسخ : تنها بیرون رفتن
کلا دوس ندارم تنهابرم بیرون.
نه یه دوست...
نه یه فامیل...
کلا هیشکی نیس باهاش برم بیرون!
بعضی وقتا منو میندازن بیرون!میگن برو یه هوایی بخور.tr:چورودی از بس او ده قالدی!!!!! =))
پاسخ : فرهنگ غربی
فرهنگ غربی رو چی میدونین؟ ;D
الان کل ادبیات معاصر عصاره ی ادبیات غربه.مثل شعر نو.سبک های موسیقی فیلم نامه نویسی و...
یا خیلی چیزای دیگه...
پاسخ : محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)
قطعه شعر زیبایی از استاد محمّد حسین بهجت تبریزی “شهریار” در رثای همسر مرحومه اش عزیزه خانم که در سنین جوانی بر اثر سکته ی قلبی در تهران دار فانی را وداع گفت و در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
نه ظریف بیر گلیــــــن عزیزه سنی
منه لایق...
پاسخ : سمپادیای ابهر!
امتحانات که بود،همه میومدن مینالیدن...!
الان که تموم شدن کلا هیشکی نیس!
-------------------
اسپم به چی میگن؟
اینجوری که من اسپم حساب میشم!
پاسخ : محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)
گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا
فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا
مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب
فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا
کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی
نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا
نگویم جمله با من...
پاسخ : محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود...
پاسخ : محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)
غزل9.حالاچرا:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی...