نتایج جستجو

  1. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم کل دیروز عصر،درگیر این بودم که یه خودکار چه جوری کار میکنه! :-" آخر نتونستم طاقت بیارم بازش کردم دل و رودش ُ ریختم بیرون ، هــــی هرجوری فکر کردم نتونستم بفهمم چه جوری کار میکنه X-( :-"آخه از این پیچی ـا بود که باس میپیچوندیش بـد نوکش میومد بیرون ، ولی تو دل ُ...
  2. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها مهمون داشتیم، من هنوز لباس نپوشیده بودم که مهمونا اومدن، منم هــول (یا حول) شدم ، یه بلوزُ زود تنم کردم،بعد رفتم سلام کنم دیدم همه دارن چپ چپ نگام میکنن :-s مامانم گفت این چیه؟! نگاه کردم دیدم بلوز پسرخالم ُ که 11سالشه و عکس ِ روش مردعنکبوتیرو پوشیدم!! X_X :-" :-" کل فامیل زدن...
  3. افتادن اولین دندان!

    پاسخ : افتادن اولین دندان ! اولین دندون که یادش بخیر دبستان بــــــودم لق شد!!! رفتم پیش داییم، گفتم دندونم لق شده!!!داییم پرسید همین جلوییه دیگه؟!منم گفتم آره .گفت بزار ببینم :)بعد چند ثانیه گفت میشه نشونم بدی ببینم دقیقا کجا بود؟! من اومدم نشون بدم دیدم دندونی در کار نیس!!!نگو داییم کنده...
  4. برنامه دربند - 30 شهریور

    پاسخ : كي پايس بريم دربند؟! آقا ما نیز شاید باشیم!!!اگه مسافرت نرم میام!! ;)
  5. دبیران المپیاد

    پاسخ : دبیران المپیاد میگم این جا که حال ُ احوال نمیپرسن تاپیک ِ مثلا!!! :-" خوب من منظورم این بود بر اساس شخصیت آدما ممکنه خیلی بیشتر از "آنچنان" تاثیر داشته باشه! زنگای دیگه درس هم میدن ولی این زنگ فقط مسئله حل میکنیم!! منظورت اینه ضررش بیشتر از سودش ِ؟!من این جوری فکر نمیکنم!!! ترکیب من که...
  6. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها میخواستیم با بچه های خانواده بریم وا3 خالم کادو تولد بگیریم ، به مادربزرگم گفتیم تا وقتی خالم خونَس، صداشو در نیاره که سورپرایز شه خالم، ما بعدا بریم بگیریم. حالا تو خونه مادربزرگم که خالمم بود ُ تو خونه سکوت ِ سگوت،مادربزرگم گفت:فــــــرنوش مگه نمیخواستی بری کادوی تولد بخری؟...
  7. مراکز سمپاد تازه تاسیس، سمپاد روبه نابودی ؟

    پاسخ : مراکز سمپاد تازه تاسیس، سمپاد روبه نابودی ؟ برای این به اسم فرزانگان یک اشاره کردم که قدیمی ترین مدرسه ی دخترونه ی سمپاده!!! اتحاد که باید داشته باشیم قطعا!!!موضوع اصلا این نیست که کی چه فرزانگان یا حلی ایه مهم اینه که بشه سمپادی بودن رو حفظ کرد.در ضمن در رابطه با اتحاد ، من با این مشکل...
  8. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم دیروز سر یه بچه رو کلاه گذاشتم!! :( یه حساب کتابداشتیم میکردیم ، اون میگفت هشت تا صفر جلو یه یک ، من میگفتم هفت تا!!! مکالمه به این صورت: من:هفت ـــا ،اون :هشت ـــامن:هفت ـــا ،اون :هشت ـــامن:هفت ـــا ،اون :هشت ـــا... اون وسطا فهمیدم هشت ـــا درسته ، بــــد...
  9. حدسِ جمله

    پاسخ : حدسِ جمله ;;) خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت... +آیینهها تن هاتنهاییامر ادوبر ابرمی کن ند...
  10. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها اصلا یه سوتی دادم در حد بنز!!! داشتم ا سواله هندسه حل میکردم هـی میدیدم حل نمیشه!!!آخرش به این رسیدم که 2تا زاویه باید برابر باشن.اومدم دنبال ِ برابر های اون زاویه ها بگردم ، دیدم نیم خط هایی که زاویرو میازن تو یه نقطا به هم میرسن :-" خوب که دقت کردم که دیدم 2نقطرو با 2 خط به هم...
  11. مسابقه شهر رياضي

    پاسخ : مسابقه شهر رياضي بچه ها واسه اطلاعات بیشتر باید کجا رو بخونیم؟!من جاییو تو سایت پیدا نکردم اطلاعات بیشتری داشته باشه!!
  12. به سلامتی ِ .....

    پاسخ : به سلامتی ِ ..... به سلامتی اون خدایی که هست همیشه... به سلامتی سمپادی هایی که هیچ وقت پشت همو خالی نمیکنن... به سلامتی رفیقی که وقتی چند وقت نیستی بهت اس ام اس میده میگه کجایی؟حالت که خوبه؟
  13. تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

    پاسخ : تا حالا ضایع شدین؟ یه دختر بچه ای هس تو ساختمونمون ، دبستانی ِ ، در خونمون ُ زد من درو باز کردم. اون:سلام من:سلام خوبی ؟! اون:یه دستبند درست کردن واستون.دستبندو داد به من من:(رفتم جلو بغلش کردم) بد گفتم مرسی عـزیزم :xخیلی خوشگله :x اون:مامانت خونه نیس؟ من:نه چطور؟ اون:پس مامانت که اومد...
  14. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف میکنم دبستان که بودم ، فکر میکردم "استغفر الله " این جوری معنی میشه: اَســت(به معنای است ِ خودمون یعنی وجود داشتن) +غ(فکر میکردم تو عربی میشه "هـمه")+فــور (همون Forبه معنای"برای" )+الله! که در کل میشه:همه چیز برای خداست!!! :-" :-" حتی الانم گاهی اشتباه میکنما!!! :-"
  15. بررسی مسئولان و دبیران سمپاد

    پاسخ : بررسی مسئولان و دبیران سمپاد وا3 امسال: طالبی: فیزیک عـالی بــــــــود! پورزکریا :اجتماعی اصلا عشق!! :x کاظمی:هندسه اصلا در حدی عـالی که قابل توصیف نیست :x :x
  16. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها دیشب نصفه شب: من: مامان مامان پــاشو الان سرویسم میره هـــــا... مامانم: (:|هــــان؟ من: بابا باید برم مدرسه دیگه... :( مامانم: :oدختر خواب دیدی؟الان تابستونه!! من : :-" #-o میرم بگیرم بخوابم!!!
  17. مراکز سمپاد تازه تاسیس، سمپاد روبه نابودی ؟

    پاسخ : مراکز سمپاد تازه تاسیس، سمپاد روبه نابودی ؟ فقط صرفا داشتیم بحث میکردیم همین... اینو دیده بودم قبلا!تاسف باره... :| ولی اینو میدونم هرکسی ، هر کاری که به نظرش "باید" بکنرو میکنه...شاید یه اتحاد بزرگ وجود نداشته باشه وا3 جلوگیری این جور چیزا اما هر کسی ،تنها، داره سعی میکنه مقابله کنه... :|
  18. خوش‌بین یا بدبین؟

    پاسخ : خوشبین یا بدبین؟! اما به نظر من آدمای خوشبین هم اونجوری راحت زندگی نمیکنن !این که واقعیت ُ نبینیم و تو خیالمون باشیم ممکنه آسیب بزنه به آدمـا و باعث شه آدما فقط به اون چیزی که دوس دارن فکر کنن و نه کلی!!
  19. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها من میخواستم به یکی از دوستام بگم :دختر عموم ... بـد حس کردم دختر عموم فامیل ِ خیلی دوری میشه ، گفتم تک تک بگم بهتره!!! برگشتم گفتم:خوب دقت کن ، بابای من ، یه داداش داره ، که اون داداشه یه داداشه دیگه داره، حالا اون داداشه یه زن داره که زنش یه بچه داره،حالا اون بچه هه یه خواهر...
  20. آرزوی دوران بچگی!

    پاسخ : آرزوی دوران بچگی! من یکی از آرزوهام این بـود یه فیل بخرم!!! :-" تازه واسش تو پارکینگ خونه مادربزرگم اینا خونه هم درست کرده بـــودم !!! :-"
بالا