نتایج جستجو

پاسخ : انتقاد از مديران داخلی فکر میکنم لازمه راجع به واژه ی "دوستانه" به توافق برسیم اول,چون اون پست شما تنها چیزی که نداشت "دوستانه" بودن بود... کاملا تهاجمی بود... :)

پاسخ : انتقاد از مديران داخلی کی با توجه به سنش تصمیم گرفته?! دقیقا با کجای قوانین مشکل دارین?!کجای سایت الان مشکل داره?! دقیق بگید... از کی عضو سایتین که میگید یاد سمپادیای "قدیم" به خیر?! نمیشه که یهو از راه برسید و بگید همه چی افتضاحه,بدون اینکه دلیلی بیارید,اسمشم بذارید انتقاد!!!

پاسخ : انتقاد از مديران داخلی انتقاد باید با دلیل منطقی باشه... صرفا غر زدن اسمش انتقاد نیس... :)

پاسخ : انتقاد از مديران داخلی الان شما مشکلتون دقیقا با کی و چیه?! :-?

پاسخ : اس ام اس مجانی! Tango هم یه برنامه س که با همین روش کار میکنه,علاوه بر sms و تماس صوتی,تماس تصویری هم داره گویا... :-?

پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون" -چه چیزی گذراست? -"گریز ناپذیر" -و چه چیزی پایدار است? -درس هایی که از "گریز ناپذیر" می آموزیم... کوه پنجم-کوییلو

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟ کوه پنجم - کوییلو داستان یه پیامبره که نمیخواد پیامبر باشه,ولی اتفاقا و سرنوشت چیز دیگه ایه... در عین اینکه اختیارو نادیده نگرفته... کلا دو تا کتاب از کوییلو خوندم(اون یکیش کیمیاگر بود) که تو هر دوش خیلی رو داشتن هدف و انگیزه تاکید شده بود... چیزی که خیلیامون بهش...

پاسخ : سوتی‌ها میخواستم برگردم خونه امروز,یه پیرزن و پیرمرد داشتن با هم حرف میزدن... برشی که من شنیدم: پیرمرده:"دو تا بچه دارم,یکیشون تازه ازدواج کرده و سر و سامون گرفته" پیرزنه:"خدا حفظش کنه... ;;) اون یکی چی" پیرمرده:"اون یکی هنوز سربازیش مونده... " پیرزنه:"دختره یا پسر ?! :-? " ... به نظر...

پاسخ : Person before you? x She has came back to this site after a long... And she has a special style of typing... ;D r

پاسخ : خاطرات کاربران در سمپادیا دات کام خب... مث اینکه امروز سه سال از "آخرین" عضویتم تو سایت گذشت...:-" یکی دو بار دیگه هم قبلش عضو شده بودم،ولی هم یوزرم رو یادم رفت هم پسوردمو(تقریبا یه سال گذشته بود خب،چه توقعی دارین؟! :-" )،کلا بیخیالشون شدم و این یکی رو یه جا نوشتم که یادم نره... B-) چی...

پاسخ : تکست های ِ ماندگار دیگه دارم به خودم شک می کنم آخه حرفامو نمی فهمه کسی من که دست دلمو رو می کنم چرا دنیامو نمی فهمه کسی... "بی کسی"-آلبوم "یه خاطره از فردا"-"احسان خواجه امیری"

پاسخ : آزادی حمل اسلحه ، آری یا خیر ؟ طبق قانون حمل نکردن اسلحه... اگه هیچکس هیچ نوع اسلحه ای نداشت و قانونو همه رعایت میکردن و امنیت بیشتر بود آره,کلا ممنوع بودنش بهترین حالته... من نگفتم هر کی مزاحم شد بکشیمش که... :دی گفتم یه اسلحه ی کوچیک یا حداقل اسپری اشک آور و اینا همراه باشه که اگه یه...

پاسخ : آزادی حمل اسلحه ، آری یا خیر ؟ مشکل اینه که چه ممنوع باشه و چه نباشه اون خلافکاره اسلحه رو داره... اگه واقعا اجرا میشد این قانون منم با ممنوعیت کاملش موافق بودم...

پاسخ : آزادی حمل اسلحه ، آری یا خیر ؟ نه به اون شوری شور,نه به این بی نمکی... نه مث آمریکا که دیگه همه چی مجازه داشتنش,نه مث اینجا که کلا ممنوعه... اگه همه طبق قانون رفتار میکردن با ممنوع بودن کاملش موافق بودم,چون اون جوری خب خیلی امنیتش بیشتر هست...ولی از اونجا که هیچوقت چنین چیزی رخ نمی ده...

پاسخ : خوشبین یا بدبین؟! خوشبینی زیاد باعث میشه توقع آدم بره بالا... بعد وقتی اون انتظاری که به خاطر خوشبینی داشتیم برآورده نمیشه هم گند میخوره به حال خودمون,هم ممکنه واکنش بدی نشون بدیم... واقع بینی خوبه,ولی متاسفانه من زیادی خوشبینم,خیلی هم اذیت شدم به خاطرش,مثلا دوستامو بهترین موجودات...

پاسخ : اگر يك فرد عاشق جنس خودش بشه بابا بیخیال, انقدر چیز مهمی نیس که دارین روش بحث میکنینا... اصن این چیزی که سارا راجع بهش پرسیده عشق نیس,یه جلب شدن توجه بچه گونه س که تو اون سن طبیعیه(برا پسرا رو نمیدونم,ولی دخترا که اینجوریه)... خیلی ساده تر از این حرفاس,ربطی به این چیزایی که دارین راجع...

پاسخ : سوتی‌ها چند روز پیش دم در یکی از کلاسا وایساده بودیم که تعطیل بشن بیان بیرون و بریم وسایلمونو بذاریم و بریم ناهار بخوریم...کلی وایسادیم,سه چهار نفر اومدن بیرون,ولی هنوز کلاسشون تموم نشده بود, چند دقیقه بعد یه پسره اومد بیرون دید ما وایسادیم,گفت "کلاس تموم شده,می تونید برید تو... :) "...

پاسخ : اگر يك فرد عاشق جنس خودش بشه اینو قبلا هم تو یه تاپیک دیگه گفتم... این چیزا به خصوص تو دوره ی راهنمایی پیش میاد،تو مدرسه ی ما هم پر بود... یه عده عاشق یه معلم میشدن،یه عده عاشق سال بالاییا،حتی بعضیا عاشق سال پایینیا!! ولی همش بعدا درست شد... پس معنیش هم*جنس*بازی نیست،به نظرم بیشتر یه سری...

پاسخ : آمارهای اجتماعی سمپادیا میزان موافقت و عدم موافقت کاربران با قفل شدن تاپیک "حرف بزن" تاریخ اجرا: ۱۵ آذر ۹۱ - ۲۳ آذر ۹۱ اجرای مجدد. تاریخ اجرا: 30 دی 93 - 7 بهمن 93

پاسخ : سوتی‌ها داشتم با یه دوستی حرف میزدم،یه کم هم رودروایسی و اینا دارم باهاش... بعد بحث راجع به بچه های کلاسمون بود، من:"آخه بچه های ما یه کم بی شعور تر از شمان..." :-< اون:"دستت درد نکنه،ینی ما هم بی شعوریم دیگه؟! :)) " من: " X_X نه خب،منظورم این بود که اونا بیشعورن و شما با شعور... :-"...