پاسخ : یک تجارت سمپادی
خب مثه اینکه پیشنهادم پسندیده شد :-" =D> =D>
اورین اورین
خب
عزیزم الکی که نیس
اگه یه نفر کنار بکشه همه الاف می مونن
ما که می خواییم فعالیت داشته باشیم باید یه گروه بشیم که بتونیم خیلی سریع با هم ارتباط برقرار کنیم
اگه هم کسی کنار کشید حذف میشه از گروه
پاسخ : سمپادی های کاشان
اِ اِ اِ
تو اینجا بودی و خودتو نشون نمی دادی؟؟
بدجنس بی ادب
بمیرم واسه بوقیسم =)) طفلی
من حالتورو بعدا جامیارم....
بابا حرف همتون رو قبول دارم
ولی وقتی الان می بینم توی راهنمایی کسایی هستن که از من بالاترن خب من تلاش نمی کنم که بهشون برسم چون میدونم نمیرسم
ولی...
پاسخ : رفتارتون با كسي كه ازش ناراحتيد
اگه از فامیل و اینا باشه صاف حرفم رو بهش میزنم مخصوصا اگه عمه هام یا زندایی هام باشن :|
اگه از دوستام باشه فراموشش می کنم یا شاید هم جبران کنم :-"
اگه کسی باشه که خیلی دوستش دارم :xتو دلم نگه میدارم شاید بعدا بهش بگم شاید هم نگم
پاسخ : سمپادی های کاشان
:-h سلام به برو بچس گل کاشان ( :-" )
دو سه تان من میخوام دبیرستان رو نرم تیزهوشان.... :-" نمی خوام برم دیگه.... دیوونه هم خودتی پشت سر من حرف نزن ....
شدیدا به کمک احتیاج دارم....چی کار کنم به نظرتون؟!؟!؟
پاسخ : یک تجارت سمپادی
تازه علاوه بر اینکه هر کسی میتونه توش سهمی داشته باشه سمپادیا تو سراسر کشور شناخته میشه و بچه های سمپادی هر شهر هم بیشتر با هم اشنا میشن هم میتونن بهتر با هم همکاری کنن
بازده خوبی هم داره
واسه شروع هم امکانات زیادی نمی خواد
پاسخ : خاطره نویسی روزانه
امروز روز مزخرفی بود مامانی وبابایی رفته بودن تهران نتونستیم بریم پیششون بابا هم نبود من و نوید ومامان تنها بودیم همش سرم با کامپیوتر گرم بود یه ذره از شیمی ام رو پاک نویس کردم
شب مامانی اینا برگشتن رفتیم خونشون همش از اون حرف میزدن از اینکه چقد بزرگ شده....
خب دست...
پاسخ : یک تجارت سمپادی
هیچی بهتر از این نیست که از کتاب شروع کنیم
می تونیم همین نشریه سمپادیا رو به یه مجله مثل موفقیت تبدیل کنیم
خیلی از بچه های سایت شاعر یا نویسندن می تونیم نوشته هاشون رو جمع کنیم کتاب کنیم
می تونیم سوالای المپیاد ها و ازمون های ازمایشی و این چیزا رو جمع کنیم کتاب کنیم...
پاسخ : عدم وجود احساس آرامش برای دختران درخیابان
می شه یه پارازیت بدم وسط بحثتون؟؟
با اجازه ....اِهِم اِهِم
اصلا ربطی به حجاب نداره
من تجربه دارم که میگم
همیشه وقتی سعی می کنم با حجاب باشم بدتر میشه
یه بارم یه پسره تو تاکسی با دوست دخترش حرف زد انگار با هم قرار داشتن گفت صبر کن الان میام
از...
پاسخ : فهميدم كه خواهر/برادر شدم
من وقتی مامانم داداشم رو حامله شد 3 سال و نیمم بود اولش خیلی دوس داشتم به دنیا بیاد
بعدش هم که به دنیا اومد 4 سالم بود دخترداییم که یه سال از من بزرگتر بود میخواس بغلش کنه نذاشتم
بادخترداییم دعوام شد گازش گرفتم هنوزم جاش روی بازوش هست
ولی الان....
تشنه ایم به...
پاسخ : سوالات متفرقه شبکه و اینترنت
سلام
یه سوال
من هر کاری میکنم فیس بوک برام باز نمیشه با mozilla هم که میخوام برم با اینکه فیلتر شکنم فعاله باز نمیشه صفحه ی پیوندها برام باز میشه
proxy م هم فعاله
کسی می دونه چرا؟؟؟
پاسخ : هنرمندان سايت
نقاشی وطراحیم عالیه اشپزی می کنم ارگ رو بلدم خطم هم خوبه تئاتر کار کردم
دو تا فیلم هم بازی کردم که یکیش عید سال 89 از شبکه1 پخش شد
پاسخ : یک تجارت سمپادی
پرورش مرغ مادر؟
فک نکنم ازمون بر بیاد هم پر هزینه س هم زحمت زیاد میخواد
اگه نتونیم ادارش کنیم خیلی ضرر میکنیم
این کار یه ریسک بزرگه بایدیه چیزی باشه که 1- بچه ها از هر نقطه ای از کشور بتونن شرکت کنن 2- برای شروع بشه با امکانات کم شروع کرد 3- کم زحمت باشه چون بچه...
پاسخ : اهدای عضو ، اهدای زندگی
مامان من کارت اهدای عضو داره
بابام نداره
هرموقع هم که بهشون گفتم میخوام اینکار رو انجام بدم هیچ مخالفتی نکردن
به نظرمن که کار خیلی خوبیه :)
پاسخ : آهنگ سمپادیا
منم موافقم :لایک
خب میشه یه کار دیگه هم انجام اد
میشه یه موضوعی رو انتخاب کردو بچه ها راجبه اون شعر بگن (اهنگ و خوندنش هم با خودشون)بعد بینشون مسابقه برگزار شه
(خیلی ایده ی بدی بود؟؟!!؟؟!!)
پاسخ : اولین آشپزی
اولین اشپزیم توی9 سالگیم بود
اولین چیزی که درست کردم کتلت بود
بابام هم خیلی ازم تعریف کرد تا دو روز کدبانو ی خونه بودم
خلاصه خیلی خوشمزه شده بود :)