پاسخ : انتشار هفتمین پادکست رادیو سمپادیا
عاغا من از همون اول که پوریا.ک شروع کرد حرف زدن گریه ام گرفت تا آخرش
خییییییییییییییییییییییییییییلی قشنگ بود
بی نظیر
مرسی از همه بچه ها
فقط عاغای مجری بهشون گفته بودن اینجوری صحبت کنن؟ ی جور تیکه تیکه حرف میزدن البته اولش
عالی بود همش
پاسخ : سمپادی های کرمان
فهمِ تو عشقه ;D
الان عزیزم اگه تو تونستی همین 2 خطی رو که نوشتی به به یاد نصیر بفهمونی من شخصا بهت جایزه میدم مشکل همینِ این عاغا نمی خواد بفهمه بچه های فرز ناحیه1 (زبونم لال جسارتی نشه) از پشت کوه نیومدن که تو همچین جلوشون سمپاد سمپاد میزنی
این عاغا اینارو با یه گوش...
پاسخ : سمپادی های کرمان
شقایق
چرا مث مرغ پرکنده دور خودت می چرخی ؟ کرمان لولو خوره نیس که قربونت
میای می بینی
بنظرم اینقد نظر خواهی نکن که یه سری تصورات خوب یا بد تو ذهنت جا باز کنن
خوش اومدی ;;)
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف می کنم :|
یه روز پسر خالم اومده بود کرمان برای انجام کاری(شیراز زندگی می کنن) صب من زودتر از خواب بلند شدم مامانم گفت چایی درس کن و صبحانه آماده کن منم رفتم نوشابه ریختم تو فلاسک بعد پسر خالم دیرش شده بود تندی چایی ریخت گف این مال چند روز پیشه اینقد سیاه شده :)) :))...
پاسخ : اعترافگاه !
من اعتراف میکنم هر کی پستش 0 بوده لایک دادم اوناییم که بالا بودن مثلا 10 اینا به بالا جو گیر شدم لایک کردم چون بقیه لایک کردن
اصلنم هیچ کدوم از دو مورد فوق پست هارو نخوندم
پاسخ : تصور ما از کاربران - سري جديد٣
اولا بهتون نمیاد 18 ساله باشین کم تر میخوره
عقاید و روش خودتونو دوس دارین دنبال کنین تا اینکه پی تقلید باشین یا مجبور بشین کار دیگه ای کنین
زود رنج یکم
آدم خسته کننده ای نیستین شاید بشه گفت باحال
به خودتون زیاد میرسین منظورم ظاهری و لباس
با دوستاتون بیشتر...
پاسخ : سوتیها
مهمون اومده بود خونمون بعد داشتم تعارف میکردم میوه تونو میل کنین تو این حین حواسم نبود گفتم انگور براتون پوست بگیرم ;D
یعنی پاک آبروم رفت
یه بنده خدایی هم بود دیگه بدتر شد حسابی