پاسخ : سوتیها
سر کلاس دینی داشتم درس جواب میدادم یکی از اون ور هی اشاره میداد...
وسطه حرفم وایسادم گفتم: آه چته هی پازاریت میفرستی؟؟؟؟
معلم: :|
من: ;D
بچه ها: =))
اون طرف: :))
+
به آشناهامون(پسر بود) فلش داده بودم برده از جلوی کیس کامپیوتر وصل کرده فلش منم که حسسااااااااااااسسسس... وصل کرده...
پاسخ : خطوط قرمز انضباطی
به موهات اگه بیرون باشه گیر میدن... ;D
به آستینات اگه بالا باشه گیر میدن... :>
به موبایل گیر میدن... ^-^
به لب تاپ گیر نمیدن... :-"
به شلوارت که تنگش کردی گیر نمیدن... (:|
اساسا مانتو کوتاه سفارش میدن ما تو زحمت کوتاه کردنش نیوفتیم... ;))
ولی در کل ما عین گاو سرمون...
پاسخ : هیچی بدتر از این نیست که...
هیچی بدتر ازین نیس که فک کنی تو جیبت پول داری بعد بری سوار اوتوبوس شی بعد دس ببری تو کیفت یادت بیاد کیف رو عوض کردی 1 قرون همراهت پول نداری....
پاسخ : آرزوهای من
آرزوم اینه که این راهی که در پیش گرفتم بالاخره به مقصدی که میخوام برسه...
و اینکه روزام تکراری شده آرزو دارم یه اتفاق برام بیوفته که همه نگرانم بشن یا اینکه یه موفقیت خفننن توش باشه... 8-^
پاسخ : سمپاد حق با هوش ها یا خر خون ها؟
من کلا نفهمیدم جمیعا چی گفتید ولی از نظر من سمپاد جایه بچه هایی که استعداد رو خودشون پیدا کردن و اومدن که ایده هاشون رو عملی کنن... چون نمیخوان وقتشونو صرف چیزایی که دلشون نمیخواد یا میدونن و به نظرشون ساده میاد بکنن...
+من یک سوال بسیار بزرگ برام پیش...
پاسخ : چرادرس زيست رادوست دارين؟
چون تنها درسیه که تونستم لمسش کنم...عاشق زیستو آزمایشگاهم...وقتی زیست میخونم زمان از دستم میره کلا تو کتاب غرق میشم...نقطه ی مقابلشم فیزیکه!!!!نفرت دارم در حد لالیگا!!! :-& :-& :-&
پاسخ : امکا نات مدارس
مدرسه ی ما تازه تاسیسه فعلا...امکانات در حد جلبک ;D... آزمایشگاهمون هم که ذزه بین نداره بمونه بقیه چیزا...ولی قراره درستش بکنن انشالا... ینی امیدواریم...اگه نکنن ما اعتراض میکنیم ولی مدرسمونو خیلی دوس دارم مدیرمون رو هم همینطور خیلی زود به خواسته هامون جواب میده تا حد...
پاسخ : در کیف شما
منم بذارم...
این کیف مدرسه مه... دوستام میگن ما کیف تو رو میبینیم یاد کوهنوردی میوفتیم =))...
البته وسایلشو ببینید حق میدید که وسایلمو باید تو یه گونی مثله این ببرم =))...
http://www.up.persianv.com/images/h324a3npbkdtysscui31.jpg
الان وسایلاش...
پاسخ : گند های دوران مدرسه!
امسال ینی سال اول دبیر ستان همین اول سال...
یه حاج آقای جوون لاغر مردنی کچل اومده بود نماز جماعت... این نمازخونه ماهم یه تیکه اش سقف نداره ایشون هم رفتن صاف وایسادن زیرش!
بچه ها زنگ پیش از نماز الکل آورده بودن تخته رو پاک کنن...یکی برداشته بود نصفه شیشه الکلو رو سر...
پاسخ : افت تحصیلی
منم سال اولم بدبختانه... نمره های مهر ماهمو دیدم چشام شده بود اندازه ی نلبکی!!!
خودمم باورم نمیشد این جوری شروع بشه!
ولی من تنها کمکی که میخوام اینه که یکی به من بگه چطوری هم به المپیادم برسم هم به درسام...