نتایج جستجو

http://s9.picofile.com/file/8314923468/%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7_%D8%A8%DB%8C%D8%AA%D8%B2_%D9%85%D9%81%D8%AF%D8%A7_%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86_1_.apk.html

اپلیکیشن اندرویدش رو من فایلشو دارم

اطلاعاتی که من دارم برای بعد از گذروندن GPدر ایران هست یه امتحان داره برای تایید سطح سواد علمی که چیزی در حدود امتحان پره انترنی ماست یه گواهی شرکت داخل کلاس های تخصصی زبان آلمانی فک کنم 400ساعت بود کل زمانش که برگزار میشه تهران این کلاسا و اینکه بسته به رشته ی مورد علاقه برای تخصص لازمه که...

وقتی بارون اومد، رفتی زیرش،خیس شدی،یاد من بیفت...

در بالای کوه خیال در میان سوسوی این شهرِشب تاب یک سوسو روح دارد یکیشان میخندد نفس میکشد همین که میبینم میخندی همینکه نفس میکشی همین که در میان اینهمه حس های مبهم هستی دلم را گرم میکند... به سوسوی چراغ کوچکِ قلبت که با چشمانت نشانم میدهی...... کافیست... یک چشم و یک دنیا.... اومدنت مبارک...

دو سال و هفت ماه دیوانه وار یک نفر دوست داشتم آنقدر دوست داشتم که جرات نمیکردم بگویم آنقدر نگفتم که در یک بعد از ظهر پاییزی، از آن بعد از ظهرهای جمعه که انگار آسمان فرهاد گوش داده است، خواهرم بعد از کلی مِنو مِن کردن گفت فلانی نامزد کرد کمی خیره ماندم و چیزی نگفتم انگار این خفه ماندن بخشی از...

تولدتون مبارک

خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من ورنه این دنیا که ما دیدیم، خندیدن نداشت صائب تبریزی

‏من همیشه انتخابم تویی ‏حتی اگه حق انتخاب نداشته باشم

درمورد پاییز و برگ هایش که در پس افتادن هرکدامشان داستان پر غصه ای نهفته است حقیقت از این قرار است که هیچکس پاییز را تنها نمی گذراند، کسی که حرف از تنهایی میزند نمیداند آنکس که نیست یادش ماندنی تر است حتی اگر نخواهد به اوی قصه اش فکر کند ناخوداگاه چیزی او را وادار میکند تا بیاندیشد به آنکه دیگر...

همین که حوصله شعر خواندنی داریم غنیمت است در این روزگار بی برکت... مهدی نوری

‏وقتی دلامون بهم نزدیکه ولی راهمون از هم جداست پیر میشیم،پیر....

بگو بناست بیایی، بگو ..دروغ بگو! به وعده های بعیدت دلم خوش است هنوز سمیه محمدیان

بی رخِ جان پرورِ جانان مرا از جان چه حظ از چنان جانی که باشد بی رخِ جانان چه حظ وحشی بافقی

‏و از ما چه خواهد ماند،مگر تصویری مبهم و نامفهوم از زندگی بر سنگ سیاه بودنمان،که شاید که گاهی، کسی که دلش گرفته بود،سری به ما بزند

در گذشته به چیزی به نام امید دلبستگی داشتم. به عبارت دیگر، در گذشته آدمی امیدوار بودم. امید چیز بسیار بدی است. چشم امید به آینده ای بهتر دوختن، معنایش این است که انسان نمیتواند در حال حاضر آن چیزی باشد که دلش میخواهد؛ معنایش این است که بخشی از وجود او مرده است اگر نگوئیم تمام وجودش؛ معنایش این...