نتایج جستجو

سلام من یه سمپادی هستم که نزدیک هفت سال سمپادی شدم وارد سایت شدم به آرمم بی نهایتتتت علاقه مند شدم به فرزانگان بی نهایت علاقه مند وقتی وارد دبیرستان شدم عاشقانه شعرایه حلقه رو می پرستیدم و دنبال می کردم و همچنان حلقه و تعصب شدیدی نسبت به فرزانگان و حلی داشتم و دارم ولی حس می کنم بچه هایه نسل...

خداییی یه دختر می خواد بره مهمونی از دو ماه قبل برنامه میریزه چی بپوشه چن کیلو لاغر کنه ! تو یه رابطه دخترا تک تک حرفا رو که با اون فرد زدن بار ها و بار ها مرور می کنن تجسم می کنن و قبل از قرار کلا فک می کنن چه اتفاقایی قراره بیوفته یا وقتی دارن چت می کنن شده صد بار برن پی ام ها رو بخونن اس...

سلاااامممم :)) شما ها دوس دارید بچه هاتون چه کارایی رو انجام بدن ؟ مثلا دوس دارید با جنس مخالف دوست شن یا همش بیرون ولو باشن یا رفیق بازی کنن یا کارایی که شما الان انجام میدین رو بدنننن به عبارتی حاضرید اونا مثله شما شن کارهایه شما رو انجام بدن ؟؟؟:)) دوست دارید بزرگ شدن به شما اهمیت بدن یا...

نوشته هایه هر از گاهم رو این جا تایپ می کنم و می خوام فقط نظرتونو بگین

چه جوری احساسات دوران نوجوانیتونو بروز می دید ؟ تو این دوران اصولن نوجوانا خیلی احساسی می شن بعضی ها احساسشونو سرکوب می کنن بعضی ها بهش بال و پر می دن خیلیا هسن که با گوش گردن اهنگ اینکارو اجام می دن بعضیا با دوس شدن با جنس مخالف بعضیا با بد اخلاق شدن بعضیا با دور شدن از خانواده وبعضیا با غرق...

من خودم به شخصه می تونم بگم رابطم با مادر پدر و خواهرم خیلی سرد هست تو جمعشون و تصمیماتشونو نیسم اصلن پیشه خودشونم نیسم همش تو اتاقمم !!! کاری به کارشون ندارم با این که اونو سعی می کنن بهم نزدیک شن خودم راغب نیسم خواهرمو خیلی دوس دارم ولی هیچ وقت کنارش نیستم باهاش صحبت نمی کنم یا به درساش...

به نظرتون مردها تو خونه باید چی کار کنن ؟؟؟؟ رخت بشورن جاروبرقی بکشن اتو بکشن شیشه تمیز کنن غذا بپزن :)) خب من فک می کنم حداکثر مردا فک می کنن این وظیفه ی زن هس که این کارارو انجام بده و شاید انجام این کار ها رو عار بدونن ولی از نظر قانونی و شرعی این ها وظیفه ی زن نیست و انجام دادن این ها توسط...

خاطرتون از یه حیوون چیه چه خونگی چه غیر خونگی؟ من یادمه وقتی 6سالم بود یه گربه که خیلی ناز بود ولی خونگی نبود شده بود بادیگاردم صبح تا پام و از خونه می زاشتم بیرون را میوفتاد دنبالم تا به مهدم می رسیدم فاصله ی خونه ومهدمم خیلی کم بودبعد ظهرم تا پام و از مهدم می زاشتم بیرون میومد دنبالم و منم...