پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم یه بار یکی از فامیلامون اومده بود خونمون بعد بنده خدا به جای کشک،کل لیوان سس و ریخت رو آش رشته ش.. :))
ینی قیافش وقت خوردن لقمه اول غذا هیچ وقت از ذهنم نمیره... =))
پاسخ : میتینگ سمپادیای مشهد
ینی خوشم میاد میتینگای مشهد هیچ وقت به نتیجه نمیرسه (:|...ب نظرم پارک ملت بهترین گزینس...جون مادراتون تو همین هفته ای که میاد قبل اعلام نتایج دانشگاها یه میتینگ بذارین...
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم وقتی میگن یارو عرق خورده مست شده یعنی یکی دیه عرق کرده(به خاطر گرمی هوا) بعد عصاره عرقاشو جمع آوری کرده تو بطری گذاشته داده این یارو :-" 8-| :-& :)) :D
(همچین آدم چشم و گوش بسته ای بودم ;;) ;;) )
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم تو دوران راهنمایی از یکی از بچه های کلاس پول قرض داشتم اونم پولمو نمیداد...
بعد چون هیکلش خیلی گنده بود و زورم بهش نمیرسید هر روز صبح میرفتم خوراکیاشو از تو کیفش در ازای قرضم برمیداشتم... :-"
.
.
.
.
الان هنوز عذاب وجدان دارم ازش حلالیت بطلبم. #-o(همچین آدم وجدان...
پاسخ : تنهایی !!!!!
خب دوست عزيز احساس تنهايي كاملا يك احساس روحي و معنوي هست و يك درصدش هم مادي حساب نميشه.و اين بعد معنوي آدم هاست كه احساس تنهايي ما رو برطرف ميكنه نه ماديشون.
پس خدا ميتونه 100 درصد اين احساسو برطرف كنه.
ولي اغلب افراد از جمله من چون خدا رو خوب نشناختيم نميتونيم تنهايي مون...
پاسخ : سوتیها
يني اين يكي از بدترين سوتي هاي عمرمه: :-[
يكي از بچه ها هس تو كلاس به لوكا مودريچ(يكي از بازيكناي رئال)معروفه.من اسم اين بنده خدا رو تو گوشيمم مودريچ سيو كردم.چن روز پيش باش كار داشتم زنگ زدم خونشون.همينجور كه داش تلفن بوق ميزد ،منم داشتم شماره خونشونو از تو گوشيم چك ميكردم اشتبا...