پاسخ : دوستی های اینترنتی
به نظرم خيلي مهمه كه تو چه سني باشي !!!كه بتوني حرف زدن و رابطتو كنترل كني.
اما به طور كلي در حد نرمال تأييد ميكنم كه به بهتر شدن روابط اجتماعي و برخورد با جنس مخالف كمك ميكنه!
اما در حدّ معمول!!!
و سن مهمه ;D
پاسخ : اخبار
با سلام :)
جزوه ي ترموديناميك و سينتيك من در سايت المپياد علامه حلي (rade-b.blogfa.com) موجود است
دوستان حتما دانلود كنيد از دستتون نره!!!
مدرسان:آقاي احتياطي(طلاي كشوري),آقاي فتحعلي(نقره كشوري)
موفق تر باشيد ....
پاسخ : سوتیها
به یکی از دوستام میگم که فیلم دانلود میکنی،فیلمای بد بد دانلود نکنیا!!! :-" ;;)
میگه نهههههههههههه!!!! دارم بازی والیبال ایران-ایتالیا رو دانلود میکنم،از 100 تا فیلم جذاب تره ;D =))
من: :| :-s
اون: :-" :-??
پاسخ : کاش فلان کار رو میکردم/نمیکردم !! (تجربه های کنکور)
کاش تابستون رو جدی تر میخوندم
کاش زود تر از زمستون گوشیم رو خاموش میکردم و اینترنتم رو محدود...
کاش ماه آخر بیشتر از اینا وقت میذاشتم و انقدر به خیال اینکه وعضم خوبه نمیچرخیدم
....
در کل از خودم راضیم
خدا رو شکر /m\
پاسخ : سوتیها
پسر داییم 5 ساله شه با پسر خالم که 1 سالشه کلآ لجه!!!
خلاصه پسر دایی ما یک روز در یک اقدام انتحاری(!) در بازی فوتبال به جای توپ پسر خالمونو شوت کرد!!! :-" ;D
بعد ما اومدیم بگیم که نه!!!!اشتباه شده!!!بچه فکر کرده توپه!!!که قضیه حل و فصل شه!!!
داییم یهو کاملا جدی میگه که ولی فکر...
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه
فائزه جان عزیزم من دستم به شما برسه خفتون میکنم ;D :-"
بشینین المپیادو بخونین!!!!!
این وظایف عظیم رو به ما محول کنید ;;) ;D :-"
الان شما جوانان امید ما هستید!!! :)
امسال 4 تا طلا میخوایما!!!
ببینم چه میکنید ;;) >:D<
ما قطب جدید المپیاد ایران میشیم... ;;)...
پاسخ : سوتیها
چند وقت پیش مطلع شدیم که اسمون ساعت 2 شب قراره شهاب بارون بشه...به همین مناسبت قرار شد 14-13 نفری بریم بیابونای اطراف قم...شهاب ببینیم >:D<
خلاصه تو راه یه جاده فرعی بود. :>..ما هم خوشحااال!!!گفتیم رسیدیم بیابون!!! ;D
همه ماشینا زدن کنار و فرش پهن کردیم همه,سرا رو به اسمون...
پاسخ : سوتیها
رفته بودیم ارم،سوار رنجر شدم به زور!!! ;D
رنجر وقتی بر میگشت،من رو هوا معلق بود!!! :)
خلاصه در یک حرکت پام تو هوا چرخید،خورد پشت سر پسره جلوییه!!! :-" :>
یهو طرف گفت آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ!!!!چی بود!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :o
دوست کناریش:توهم میزنی بچه!؟آخه تو رنجر چی هست که...
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم جوجه اردکای همسایه رو به روییمون رو من کشتم... ;D
یکیشون شب شده بود،نمی خوابید!!!منم انقدر سرشو گرفتم تو دستم،خفه شد،رفت به خواب ابدی... ;D
یکیشونم سرشو کردم زیر آب که یاد بگیره بیاد بالا،شناش تقویت شه... 8-^
ولی یاد نگرفت بدبخت :))
البته بچه بودم دیگه :>
پاسخ : سوتیها
یه بار دیر رسیدم مدرسه...رفتم اتاق معاونت نامه بگیرم،برم سر کلاس!!!
خلاصه دم در وایسادم گفتم نامه میخوام...
معاونه شروع کرد داد و بیداد!!!!
_بچه تو چرا انقدر بی نظمی!؟هر وقت دلت میخواد میای ، هر وقت دلت میخواد میری...!!!
من:منو میگه؟! :o یه بار دیر کردیما!!!اینم امروز از دنده چپ...
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم اگه دست خودم بود دیگه یه لحظه هم تو ایران نمیموندم... #-o
و اعتراف میکنم به ربع فکر کردم که خدایا میخواستم تو اعترافگاه به چی اعتراف کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ;D ;D
پاسخ : جاتو عوض کنی
حدودا 45 دقیقه رو سوالت فکر کردم... :-?
گاهی لازمه آدم با این جور سوالات رو به رو بشه...
آره...با تمام وجود میگم که جامو باهاش عوض میکنم... :x :x :x :x :x :x :x :x
چون آدم یا یکی رو برا دوستی انتخاب نمیکنه، یا اگه با کسی دوست شد،اون باید اندازه خودت برات مهم بشه...
دارم به...
پاسخ : سوتیها
رفتم سر کلاس رباتیک،یکی از دوستامو ببینم..
در کلاسو باز کردم،معلمه پشت به من،رو صندلی نشسته بود.از شانس موهای این آقا مثه موهای دوسته ما فره!!! ;D
من یه لحظه گفتم:وا!!!چرا لیلا مانتو و مقنعه اش رو در آورده!؟؟؟؟؟؟ ??? ???آهان!!!شاید هوا گرم بوده!!! ;D
خلاصه فکر کردم دوستمه...