نتایج جستجو

  1. اشک

    گویند که گلها نمی بینند اما من چشم گلی را دیدم در آن دم که اشکهای یخ زده ی آسمان برای سجده به معبود خاک را می بوسید خودم دیدم که گلی شبنم گریه می کرد
بالا