نتایج جستجو

پاسخ : یه جمله اشک آور خدایا! قفس تنگ شده است برایم... یا بالم را بچین یا در را باز کن...! دیگر توانــــی برای مقابله نیست....:|

پاسخ : ورزش مورد علاقه شما فوتبال فقد فوتیال! البته ک شوتبال.....فقد کلن شوت میزنیم ما دیه کار دیه ای نمیکنیم:دی

پاسخ : IMC مسابقش خ سخته خب!ینی سوالای راهنمایی مباحثه دبیرستانه و هیچکودوم از نمونه سوالایی ک داریمو خوده خانه ریاضی داده حتا!!!!ب درد نمیخورن :-??

پاسخ : سمپاد=فقط 1 ها؟!؟! دو ساعت تایپ کردم کیبورد اینگیلیسی بود.... ~X( خب ینی یه نفر>!حتا یه نفرم نی ک ا فرز1 راهنمایی باشه؟! خب تنها مشکله اونایی ک مشکل دارن اینه ک دیرتر از فرز1 بقیه تاسیس شدن وگگرنه چندان مشکلیم نیس....! ;D +تو تهران بر اساس رتبه بندی تقسیم کردن،حداقل مارو....بعد ینی رتبه...

پاسخ : معلم زن - معلم مرد ا دوقرنه پیش...! ملومه نمیتونن! فرزانگان شده مدرسه قرآنی! اونوخ مردم بیارن درس بده؟!ی فیلم وردار اومده بودش تو مدرسه کشتن خودشونو،حالا معلمه مردم بیاد؟! >:p >:pگرچه مردا بهتر خداییش تدریس میکنن!اههههههه! ~X( ~

پاسخ : خوردن سر کلاس خب این قضیه که تبیئیه!خوردن سر کلاس؟!:| ما ک هر زنگ از لواشک و خیارو موز!!گرفته تا قومه سبزیو لازانیا میخوریم.... البته فقد گوروهه منافیه کلاس!مثابی نه!اثن امکانن نداره بخورن چیزی! (:|

پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱] ئه به به سارینا!دلم برات تنگ شده جــــونم.... /m\

پاسخ : دعوا ... دختر داییم بسییییییییی بیشوعوره!خو 8 سالشه سایزش اندازه منه! ~X( :-\ (:| ب هر حال.....رفته بودیم خونه داییم اینا،منم رفتم سر کشوی پسرداییم کرم بریزم....خب ما از این حرفا نداریم با هم ک!بعد اومده جوری ناخوناشو تو دسم فورو کرده ک اصن یهو چشم سیاهی رف...!بعد ی دونه صورتشو نوازش...

پاسخ : سمپادی های تهران [راهنمایی فرزانگان ۱] دوئه نه:ایــــکــــــــس دوم شد....حالا کیارو اردو میبرن؟! والا ما ک تو پژوهش شنیدیم ک اصن آموزش پرورش اجازه نداوده.... :-?? :-L ولی ما امیدوارمو میگیم آموزش پرورش اصن ب درک! /m\ از سومای گرامی گفتن ک رتبه یکو دو رو میبرن.....مارم ببرین دیه! [-o<

پاسخ : بیایید دیوانه و رو مخ باشیم ! وختی دوستت رفته دسشویی تو مدرسه،با شیلنگ از بالا آب بریزی رو سرش....اینقد حال میده!یا برعکس وختی تو دسشویی هستی،از پایین آب بریزی رو کفش یارو ک جلو در واساده آدیداسه...:)) سیم تخته هوشمندو ببری بعد وختی معلم خاس بره بیرون زیر پاش بادکنک بترکونی دیه بدبخ گریش...

پاسخ : خاطرات نوروز 92 خب...اولش ک ما دوم تولدمان بود....:دی بعدش ک تولد نگرفتیم چون هیشکی نبود همه مسافرت بودن.... ولی خب یکی قبلنا بام قهر کرده بود...:(((((( بام آشتی کرد!:ذوووووووق این بهترین کادوم بودش... سوم راه افتادیم بریم شمال....خوش نگذش زیاد خو ما هرچی میرفتیم بیرون یخ میزدیم بعدشم...