پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
درسته =D>
جک: امکان نداره اون ...
استیون : حقیقته داره
اون برادر خیلی خوبی بود ، بسیار پر تلاش بود ، حتی گاهی کار های منم تو اون خونه انجام می داد تا من بتونم به خوبی درس بخونم
تازه تونسته بود که به فرد مورد اعتماد اون خانواده تبدیل بشه و اون خانواده گنج رو به...
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
پیش اون خانواده پولدار
راستش بعد از برداشتن گنج دیگه ندیدمش
با وجود نبود اطلاعات کافی از گذشته استیون ، ظاهرا یه برادر داشته
بله
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
سه سال
یکی از بچه های مدرسه که وقت قایم کردن دیده بودش بهم گفت
ما می خواستیم که اون رو همون موقع که برداشتیم ، فرداش پس بدیم
ولی پای پلیس و این جور چیز ها اومد وسط و ترسیدیم که اگه بگیم ، به جرم دزدی زندانی بشیم
بله ، ما پسش دادیم
این احمقانه بود که برای خودمون...
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
خوب درست یادم نمی یاد ولی ما بازیگوش بودیم و شیطنت های زیادی می کردیم
سر کار گذاشتن و غیره :D
یادم می یاد یه بار هم یه گنج رو که کلی جواهرات و غیره توش بوداز انباری یه خانواده پول دار کش رفتیم
ولی بعدا ، سال ها بعد پسش دادیم، فقط یه ماجرا جویی بود :-"
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
صاخب رستوران : نه زیاد ، زمان و رفت و برگشت ها متفاوته ، ما زیاد به این موضوع اهمیت نمی دیم .
تا برگشت یه سفارش رو دادیم ببره :D
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
خب از قرار من و الکس ، من، الکس ، رابرت و همین طور معاون من استیون خبر داشت
ولی از قرار من و رابرت ، بجز خودمون کس دیگه ای خبر نداشت
خب الکس رو دقیقا یادم نیست ، ولی من و رابرت تو اتاق بودیم و داشتیم قرار می زاشتیم
بعد آبدارچی برامون چای آورد
بعد از اون هم قرارمون...
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
راستش ، یه کار اتفاقی پیش اومد ، ساعت ۶که قرار بود برم خونه الکس ، ولی نرفتم
یکی از دوستان قدیمی من تازه شمارم رو گیر آورده بود و می خواست من رو ببینه
من رو دعوت کرد
البته من به الکس زنگ زدم ولی اشغال بود ، گفتم بعدا بهش میگم
خوب دارید پیش میرید ادامه بدید ;)
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
نه ، همشون در سلامت کامل به سر می بردن :D
رابرت رو که گفتم
الکس آ خرین تماسش مربوط به دور و ور ساعت 7 هست که سفارش غذا داده
آخرین تماسی هم که باهاش گرفته شده هم نامزدش بوده که بعد هم اون رو پیدا کرده
تام هم که جک باهاش حدودا ساعت 3-4 جک باهاش تماس گرفته که مدارک...
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
جک: اینا مال ما پنج تا دوست هستن که مثل برادر بودیم ، هر کدوم از ما یکی از اینا رو داشت و وقتی می خواستیم به هم پیغام بدیم ، در شرایط مختلف اینا رو به شکل های مختلف گره می زدیم
البته همه اینا به سال ها پیش بر می گرده
می خواستم بهش پیغام بدم که اون روز نمی رم خونش...
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
الان رو اتاقش مثل مرده ها افتاده رو تخت و چشم دوخته به سقف
پنج تا روبان آبی هم تو دستشه
چواب:
پیششون بودم
[یه خنده کوچیک بعد ] کشتمشون
ولی نه اونا خودشون من رو ترک کردن
هی کاراگاه ، اگه من بگم کشتمشون اعدام می شم
آره اگه اعدام بشم می رم پیش برادرام
ولی اگه...
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
تنها چیزی که می شه گفت اینه که
رقیب بزرگ شرکت این هاست
و به وسیله فردی به نام جری جکسون اداره می شه
شریکی هم نداره
راهنمایی : الان شما کاملا از قضیه انحراف داریددارید :-)
پاسخ : وکالت و معماهای جنایی
جک باهاش تماس گرفته، ساعت 1شب
فکر می کنم :-?
بله رقیب اصلی ما شرکت آقای جکسون بود .
راهنمایی : به جواب های سوالاتی که قبلا پرسیدید بیش تر توجه کنید ;)