گاهی دلم بدون بهانه می گیرد ،
گاهی که می دانم هنوز در سکون لحظه ها مانده ام
آنگاه تلخ می شوم
آنگاه سرد می شوم
یک خالی بی عبور از آدم ها!
دلم را می گیرم در آغوش ،
حرف می زنیم ،
نه ..
او حرف می زند ،
می گوید از تداوم تنهاییش ،
می گوید از حصار بلند روزها ،
آرام آرام نوازشش می...
من هم می میرم، اما نه مثل غلامعلي
كه از درخت به زير افتاد،پس گاوان از گرسنگي ماغ كشيدند
و با غيظ ساقه هاي خشك را جويدند
چه كسي براي گاوها علوفه ميريزد؟
من هم مي ميرم،اما نه مثل گل بانو
كه سر زايمان مرد،پس صغرا مادر برادر كوچكش شد
و مدرسه نرفت
و چه...