رمان
کنستانسیا - کارلوس فوئنتس
مجموعۀ داستان؛ داستانِ کوتاه
نمایشنامه
دانشهایِ ادبی
شعر
× تویِ کلِ مطالب، خطرِ اسپویل وجود داره؛ که من خیلی سعی کردم کمش کنم. ولی بهرحال خطرش وجود داره.
× سعی میکنم نقدها یک حالتِ انسجام داشته باشه. یعنی اولِ اول سعی میکنم یه طورِ مبهمطوری...
سلام.
دوستان از کسانی که در جریان هستید، به نظر ِ شما بهترین مدرسه ی فرهنگ ِ تهران کُجاست؟ یا حتی فائزون مثلاً.
یه جایی که جو ِخیلی کنکوری هم نداشته باشه یعنی رویکرد ِ المپیادیش برجسته تر باشه.
و حتی جایی که جوش یکم نزدیکتر به سمپاد باشه...
+یا حتی کسی رو میشناسید که فرهنگ درس بخونه؟!
یوسا برنده جایزه نوبل ادبیات 2010 شد
آکادمی نوبل در استکهلم دقایقی پیش ماریو وارگاس یوسا را به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2010 اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت رسمی نوبل، پس از سالها انتظار اهالی ادبیات، این نویسنده مشهور پرویی جایزه پرافتخار نوبل را از آن خود کرد...
بساطم امشب از همیشه تهیتر بود؛
به جز بهانه و دلتنگی،
_که واﮊههای کهنهی من بودند_
نه گریه ماندهبود نه اندوه تلخ تنهایی.
شبیه بوسهای که نمیداند
کجای دستهای تو جا دارد؛
میان فکرهای تو گم بودم
و واﮊهای شبیه نمیدانم
به چشمهای آینه میتابید
و پلکهای روزنه را میبست.
همیشه مثل...
بررسی نشریات کودک و نوجوان در ایران
************************************************
اگر به کیوسک های روزنامه فروشی دم خیابونمون بریم ؛ کنار انبوهی از روزنامه های ورزشی و خبری و انبوه مجلات خانوادگی یا زرد ؛ بخش کوچکی رو میبینیم که به عرضه نشریات مختص سنین کودک و نوجوان اختصاص داره . این بخش...
نياز
لوئيز رفدفن ، زني بود با لباسهاي كهنه و مندرس ، و نگاهي مغموم . وارد خواربار فروشي محله شد و با فروتني از صاحب مغازه خواست كمي خواروبار به او بدهد. به نرمي گفت شوهرش بيمار است و نميتواند كار كند و شش بچهشان بي غذا ماندهاند.
جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با بياعتنايي محلش نگذاشت و با حالت بدي...
در داستان کوتاه فوق العاده "ایساک بابل" با عنوان " گی دی موپاسان"، راوی درباره داستان نویسی چنین می گوید: " هیچ آهنی نمی تواند با نیرو و قدرت جمله ا ی که در سر جای درست خودش قرار گرفته، در قلب نفوذ و اثر کند." به نظرم باید این نکته را بر روی کارتی بزرگ نوشت.
ریموند کارور
نوشتن یک داستان شاهکار...
اسامي نفرات برتر كنكور 89
سازمان سنجش و آموزش کشور اسامی نفرات برتر کنکور سراسری سال 89 دانشگاهها و موسسات آموزش عالی که با رقابت یک میلیون و 286 هزار و 813 شرکت کننده در تیرماه سال جاری برگزار شد را در گروههای علوم تجربی، علوم ریاضی و فنی، علوم انسانی، هنر و زبانهای خارجی اعلام کرد...
سلام ! راستش این دومین داستان دنباله دار منه که امیدوارم بتونم با نظر و انتقاد و پیشنهاد شما دوستای عزیز تمومش کنم ! ممنون میشم هر جا مشکل نگارشی ، موضوعی ، سجاوندی یا ... داشت بهم بگین . همچنین مخصوصا اگه ایده ای برای ادامه یا پایانش دارین حتما بم بگین چون من معمولا وسطای کارام ، فقدان ایده...
سلام . سوالای زیادی تو ذهن کتابخونای ایرانی هست که به نظرم بحث راجبشون ، بهترین راه حل اوناس
چرا افسانههاي ايراني با اين وجود كه بسيار غني هستن،مورد توجه قرار نگرفتن(يا الان نميگيرن)؟
چرا بايد طوري باشه كه فراموش كنيم كاوه و آرش و سياوش كي بودن؟
راه پيشنهادي شما براي معرفي و مطرح كردن اونا...
خانه ام بی آتش ،
دست هایم بی حس و نگاهم نگران
می توانی تو بیا ، سر این قصه بگیر و بنویس
این قلم ، این کاغذ ، این همه مورد خوب
راستش می دانی ؟ طاقت کاغذ من طاق شده ،
پیکر نازک تنها قلمم ، زیر آوار دروغ خرد شده
می توانی تو بیا ، سر این قصه بگیر و بنویس
می توانی تو از این وحشی...
او کراوات دارد
و خطِ اتویاش
خیارِ تر را به دو نیم میکند
استخوان
از چهارچوب نمیگذرد
کلمه
از دهان نمیگذرد
حس
از دست نمیگذرد
دستم را بگیر
من
توی تاریکی کمد
مخفی شده است
من
توی سایههایش
گم شده است
من را بگیر
باد توی موهای تو
برق توی چشمهای تو
طعم توی حرفهای تو
من را ببر
______...
:: نیوتن اشتباه کرد! / جاذبه توهم است ::
یک ریاضیدان هلندی - آمریکایی با برگزاری یکسری کنفرانسها و به لرزش درآوردن دنیای آکادمیک اظهار داشته که نیوتن اشتباه کرد و قانون جاذبه تنها یک توهم است.
به گزارش خبرگزاری مهر، این فیزیکدان و ریاضیدان 48 ساله هلندی - آمریکایی که "اریک ورلیند" نام دارد با...
((کرگدن ها هم عاشق می شوند))
كرگدن گفت:نه امکان ندارد کرگدن ها نمی توانند با کسی دوست شوند
دم جنبانک گفت : اما پشته تو می خارد لایچین های پوست تو پر از حشره های ریز است یکی باید پشت تورا بخاراند یکی بایدحشره های تو را بردارد
كرگدن گفت: اما من نمی توانم با کسی دوست شوم پوست من خیلی کلفت است همه...
یه سوال !
;D
یک مرد سیاه پوست که سر تا پاش سیاه بود
( کت سیاه،شلوار سیاه،جوراب سیاه،کفش سیاه ... )
داشته از وسط یک کوچه ای که تمام چراغهاش خاموش بود رد میشد.
یک ماشینی که اون هم چراغهاش خاموش بود با سرعت اومد به طرف آقاهه...همین که ماشینه رسید به آقاهه فهمید باید وایسه و زد رو ترمز
چطورممکنه؟؟؟؟