انگار همین دیروز بود که دیدمش. حالا چه فرقی میکنه؟! اون که هر روز همون جاس. روی همون بلوک کنار پیاده رو های شلوغ فردوسی. فکر نمیکردم شیش هفت سال بیشتر سن داشته باشه. پوستش از بس زیر آفتاب تابستون نشسته بود سوخته بود. موهای بلند و نامرتبش همیشه رو پیشونیش می افتاد. انگار اونو با همون پیرهن چرک...