پاسخ : استعداد؟
neuroscience vs talent
or
neuroscience of talent
کیوورد مناسب به نظر من اینه . با سرچ هایی که کردم دو سه تا مقاله ی خوب یافتم . که بعضی جاها کلیات و گفتن و بعضی جاها هم دیدگاهای خودشون . مثلا
اینجا این فرد خیلی موضوع رو خوشبینانه بررسی کرده . خوندن همچین مقالاتی لذت بخشه اما اطلاعاتش کافی نیست . مثلا جایی نقل قول کرده و گفته که :
A comment from our friends at the Apple Beam recording studio in Birmingham sums it up:
It’s funny how the best singers are the ones who invariably practice more and the worst are those who feel that they have some god given right to be talented!
که خوب جالبه اما باید بدونیم که واقعا هرکسی استعداد خوندن نداره . هرکسی اکتاو صداش به حد ویتنی هیوستن نیست مثلا . حالا هرچقدر هم تمرین کنه . و خوب این موضوع رو میشه بسط داد به خیلی چیز های دیگه . خیلی موضوعات دیگه . مثلا هرکسی می تونه یاد بگیره که چطور یک ساز رو بنوازه ، اما حتی اگر سال ها تمرین و تکرار کنه نمی تونه یک سمفونی مثل سمفونی نه بتهوون بنویسه . به این میگن قریحه یا استعداد . به همین خاطر که هرکسی که قوانین عروض رو بدونه نمی تونه یک غزل بنویسه . بسیاری از اساتید زبان و ادبیات از نوشتن یک یا دو بیت که تاثیر رباعیات خیام یا سعدی رو داشته باشه ناتوانن . به این میگن قریحه که اکتسابی هم نیست .
مقاله ی بعد که این موضوع رو خیلی کلی گفته بود
این بود . که راستش خیلیم ربط نداشت کلا گفتم بخونید .
و خوب بهترین و کامل ترین مقاله این بود . عاشق
این مقاله شدم اصن . خیلی خوب بسط داده بود و از وجوه مختلف بررسی کرده بود . بسیار کامل . حتما بخونید .
اول که تعاریفش از استعداد (talent) هوش (intelligence ) و خلاقیت ( creativity ) بود .
Someone exhibits “talent” when they perform in a certain capacity above the norm. Someone possesses “intelligence” when they respond to a circumstance appropriately and with motivation, applying their knowledge and skill when it is a relevant contribution [e.g., the premise of Sternberg’s “practical intelligence” (Sternberg, 1985)]. Someone is “creative” when they provide a solution for or interpretation of a problem or product that is significant and novel.
بعد هم خود استعداد .
This review argues that talent can be attributed to two things: measured high intelligence that results in consistent domain-general optimal cognitive performance, and/or extraordinary ability in a domain-specific area that is not particularly related to a general measure of IQ, but a reflection of individual plasticity and neurobiological predisposition.
و یک نقل قول هم کرده از یک کتاب که جالب بود برام .
The book How People Learn: Brain, Mind, Experience, and School (Bransford et al., 1999) lists six key characteristics of experts: experts notice features and meaningful patterns of information that are not noticed by novices; experts have a depth of content knowledge organized in ways that reflect a deep understanding of the domain; expert knowledge reflects applicability and cannot be reduced to isolated sets of facts; experts are able to retrieve important aspects of their knowledge flexibly, with little attentional effort; experts may know their domain thoroughly but still be unable to teach others; and experts have varying levels of flexibility in their approach to new situations.
و خوب با خوندن همه ی اینا . از نظر من هوش یک توانایی برای
یادگیری مسائل ، استعداد یک
قریحه و توانایی خاص در یک موضوع خاص که در هر فردی متفاوت ، و خلاقیت توانایی برای
ارائه ی ایده ها و راه حل ها در تمامی مسائل .
این دیدگاه منه .
مقالات و بخونید و نظرتون رو بگید (: