شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع ارزو13
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

تلخ ترینش روزایی بود که بابابزرگم بیمارستان بود و اتفاق های همون دوران و فوت کردنش ... #-o

شیرین ترینش هم که فکر میکنم زیاد باشه ولی اونی که خیلی یادمه تولد آبجیم و دیدن بهترین دوستم ... 8-}
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شیرین ترینش خاطرم اردوی بجنورد با دوستام
تلخ ترینم امتحانای نوبت اولمو بخاطر ی چیزای مسخره خراب کردم که خعلی پشمونم
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شیرین ترین که هنوز اتفاق نیفتاده قراره 2 سال دیگه طلا 1 زیست شناسی بشم روی اینایی که بهمون میگن چینی رو کم کنم مستقیم تو دیوار به پوستر(دوستان از عقب اشاره میکنن لواشک)تبدیل شن(البته بلا نسبت شما)بدترینش هم هنوز اتفاق نیفتاده ایشاللا دیگه هم نمیفته....
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شیرین ترین وقتی خالم سر زایمان براش مشکل پیش اومد و دکترا ازش قطع امید کردن .خدا نه تنها خودشو بلکه یه پسر عزیزم بهمون داد
واقعا خدا رو شکر خیلی کریمه
تلخ ترین خاطره ام این بود کسی که خیلی دوسش داشتم و حاضر بودم جونمو واسش بدم تصادف کرد و مرد
بازم شکرت خدا قانعم
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شیرین ترینش سفر مکه بود ک واقعا عالی بود >:D<
تلخ ترینش هم وقتی بابام با ماشین چپ کرد...اما خداروشکر چیزیش نشد
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

بهترین : نمایشگاه آفتاب 90-91 ، عید سال 91

بدترین : 5 ماه ِ اول ِ سال ِ دومم .. :/
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

تلخ که زیاد دارم در حدی که نمیشه تلخ ترین رو انتخاب کرد...زلزله-فوت مادر بزرگم-روزایی که بابام تو بیمارستان بود...
شیرین :-/شیرین :-??خاطره ی شیرینی ندارم...!!
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی


شیرینی زیاده و تا حالا هم فک نکردم ترینش رو انتخاب کنم
اما تلخ ترینش شبی که بابام فوت کرد :( :(
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شیرین ترین رو نمیدونم.
اما تلخ ترین شاید فوت دوستم بود.
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

تلخ ترینش خبر سرطان خواهر زاده ام بود و شیرین ترینش خبر تولد خواهر زاده ام
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

من بهترین و بدترین سالم رو میگم
بدترینش سال92 بود که اختلال وسواس جبری پیدا کردم :-\
بهترینش سال 93 بود که این اختلالم به لطف خدا خوب شد در ضمن مکه هم رفتیم \:D/
من تو هیچ سالی به اندازه ی سال 93 احساس نیاز به منجی پیدا نکردم
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شیرین ترین:قبولی آزمون تیزهوشان-اولویت اولم-و...
تلخ ترین:الحمدالله نداشتم خاطره ای که اونقد تلخ باشه... :)
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شیرین ترین قبول شدن در تیزهوشان و رتبه ۵ کشور در یکی از آزمون های انتشارات :D
تلخ ترینو دوست ندارم بگم :-"
 
پاسخ : شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ی زندگی

شيرين ترين خاطره ي زندگيم بر مي گرده به چهارده بهمن سال نود و يك
بدترين خاطرمم مرگه خالم بود هيجده دى پارسال
 
Back
بالا