اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع big_bang
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

از کدوم ویژگی اشعار سهراب بیشتر خوشتون میاد ؟

  • زبان ساده ، پرمفهوم و قابل لمس

    رای‌ها: 27 60.0%
  • تصویرسازی ذهنی

    رای‌ها: 28 62.2%
  • بیان مسائل مختلف با زبان شعر

    رای‌ها: 10 22.2%
  • قالب شعری

    رای‌ها: 4 8.9%
  • از اشعارش خوشم نمیاد

    رای‌ها: 3 6.7%

  • رای‌دهندگان
    45

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
به تماشا سوگند و به آغاز کلام ... ســــــلام :]

همونطور که اطلاع دارین توی انجمن شعر پارسی یه تاپیکی هست به اسم حافــــظ که توی اون شعرای حافظ نقد میشه . خب اینجا قصد داریم شعرای سهراب رو مورد نقد و بررسی قرار بدیم + نظرای همدیگه رو درمورد اشعار سهراب بدونیم .

[ سهراب سپهری شاعر نوپرداز معاصر از شاعرانی است که در زمانه ی ما مورد توجه خاص و عام قرار گرفته است . ویژگی های شعر سپهری از نظر علی موسوی گرمارودی : سپهری نخستین کس یا دست کم مهمترین شاعری است که زبان شعر نو را با زبان محاوره پیوند زد، ویژگی دوم تصویرگری شعر سپهری و ویزگی سوم آن شخصیت بخشیدن به پدیده ها و اشیا است./ ]

طرفدارای سهراب برای نقد اشعارش بشتابـــــــید :D و اگه پشنهادی برای بهتر شدن تاپیک دارین اعلام کنین . ممنون

پ .ن 1 : بعضی از اشعار سهراب طولانی و در عین حال زیبا هستن ، برای نقد این اشعار اون ها رو با توجه به حجمشون به چن قسمت تقسیم میکنیم و هر قسمت رو جداگانه نقد میکنیم.

پ.ن 2 : تا وقتی که نقد یک شعر تموم نشده شعر جدید پیشنهاد ندین .

خب با شعر زیر شروع میکنیم :

پشت دریاها - قسمت اول

قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچکسی نیست که در بیشه ی عشق ، قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی ، و دل از آرزوی مروارید
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست ،
نه به دریا پریانی که سر از آب به در می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهیگیران
میفشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند: "دور باید شد ،دور.
مرد آن شهر اساطیر نداشت.
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود . هیچ آیینه ی تالاری ،
سرخوشی ها را تکرار نکرد.
چاله آبی حتی ، مشعلی را ننمود.
دور باید شد ، دور.
شب سرودش را خواند.
نوبت پنجره هاست ."

قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچکسی نیست که در بیشه ی عشق ، قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی ، و دل از آرزوی مروارید
همچنان خواهم راند

خب به نظر من اینجا منظور از خاک غریب ، دنیای پر از ظلم هستش ، جایی که همه دچار غفلت هستن و هیچ ادم آگاهی پیدا نمیشه که اونها رو از خواب غفلت بیدار کنه.
منظور از تور و مروارید هم فک میکنم همون تعلقات دنیوی باشه. و اینکه همچنان به دنیای ایده آل خودم فکر میکنم.
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

قایق از تور تهی ، و دل از آرزوی مروارید

قایق از تور تهی فک میکنم منظورش اینه که من قصد آزار رسوندن به کسی رو ندارم.با دنیا همینطور که هست کنار میام.و دلم نمیخواد مروارید که متعلق به دریاست رو از اون جدا کنم به خاطر خود خواهی های خودم.

نه به آبی ها دل خواهم بست ،
نه به دریا پریانی که سر از آب به در می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهیگیران
میفشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند

اونی که بلد کردمُ نمفهمم.

داره میگه وابستگی به تعلغات دنیا و زیبایی هاش ندارم.اینم که دوباره تکرار کرده همچنان خواهم راند هم میخواد بگه کسی نمیتونه جلوی من رو بگیر و من در برابر چیزی تسلیم نمیشم و میخوام به هدف و کمالی که دارم برسم.به مقصدی که از من دور شده.
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

میفشانند فسون از سر گیسوهاشان

گیسو افشانی کردن کنایه از : جلوه گری و دلفریبی زیبایی های دنیا هستش.


بچه ها یه چیزی بگم : ببینید مثلا خود من معنی بعضی از بیتا رو واقعا متوجه نمیشم یا شاید اون چیزی که تصورمه اشتباه باشه و این که الان تاپیک خیلی فعال نیست. نظرتون چیه که غیر از نظرای خودمون از جاهای معتبر معنی واقعی ابیات رو بذاریم تا تاپیک مفید تر باشه ؟
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

ببین مثلا تو تاپیک حافظ من وقتی میخوام نقد کنم چیزی به ذهنم برسه میگم.نرسه میرم از جاهای دیگه نگاه میکنم و میگم.اگه بخوای کامل معنی بذاری بی فایده ست.بذار خودمون فک کنیم.اگه اشتباهی دیدی گوشزد کن.راه میوفته کم کم تاپیک :دی

گیسو افشانی کردن کنایه از : جلوه گری و دلفریبی زیبایی های دنیا هستش.

چرا داره میگه ماهیگرا توی تنهایی دارن خودشون رو از دلفریبی دنیا دور میکنن؟ماهی نماد چیه؟ماهی گیر نماد کیه؟
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

خب منم منظورم همین بود.نگفتم کامل معنی رو بذاریم گفتم جاهایی رو که متوجه نمیشیم اینکارو بکنیم.

چرا داره میگه ماهیگرا توی تنهایی دارن خودشون رو از دلفریبی دنیا دور میکنن؟ماهی نماد چیه؟ماهی گیر نماد کیه؟

ماهی رو فکر نمیکنم نماد خاصی باشه ولی ماهیگیران منظور آدمهای این دنیاست.
ببین از چن بیت قبل اگه بخونی [ نه به ابی ها دل خواهم بست ، نه به .... ، همچنان خواهم راند.] به نظرم منظور اینه که دریاپریان [هوس های دنیا] با زیبایی های خودشون سعی بر این دارن که آدمهای غافل این دنیا رو شیفته ی خودشون کنن.
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

مرد آن شهر اساطیر نداشت.
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود . هیچ آیینه ی تالاری ،
سرخوشی ها را تکرار نکرد.

دو خط اولو نمیفهمم دقیق :-?
ینی چی مرد آن شهر اساطیر نداشت ؟ :-/ زن آن شهر به سرشاری ....
به نظرتون منظورش این که آدم آگاهی توی اون دنیایی که قبلا بوده وجود نداشته ؟ و توی دنیای جدید و آرمانی ای که داره به سمتش حرکت میکنه اسطوره ها و آدم های اگاه زیادی وجود دارن ؟؟ :-?
آیینه ی تالار نماد چی میتونه باشه ؟ :-?
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

من کلا نمیتونم معنی فلسفیشو بفهمم.
منظورش اینه که اسطوره ای وجود نداره و خوبی و دلیلی وجود نداره برای همین داره میره ازون شهر
سرشاری شاید منظورش اینه که فضا پژمرده بوده.یعنی زندگی جریان نداشته.چون هم مرد رو گفته هم زن.
بعد آینه هم چیزیه که حقیقت ها رو نشون میده پس ینی هیچ وقت روی شادی و اینها دیگه در زندگی ندیده
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

من نمی خواهم درباره اشعاری که نوشته شده و حرف هایی که زده شده نظری بدهم فقط خواستم بگم کسی که می خواهد درباره شعر سهراب سپهری نظری بده؛ پیش زمینه ای که لازم داره آشنایی کامله با آیین برهمایی و بودایی + شاعران هندی چون بیشتر شعرهای سهراب سپهری که نشان دهنده اندیشه ی این شاعره از این موارد سرچشمه می گیره... خودم دوست دارم یک همچین کار تحقیقی انجام بدهم ... ولی گذاشتمش برای سنین 30 ؛ 40 سالگی عمرم اگه عمری باقی باشه! اگرم نه که به یاران برفشانم عمر باقی...
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

حالا بیایم در حد خودمون و در حد چیزی که میدونیم هم باهم بحث کنیم و نظر بدیم هم کفایت میکنه! :دی
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

به نقل از ranjame :
من نمی خواهم درباره اشعاری که نوشته شده و حرف هایی که زده شده نظری بدهم فقط خواستم بگم کسی که می خواهد درباره شعر سهراب سپهری نظری بده؛ پیش زمینه ای که لازم داره آشنایی کامله با آیین برهمایی و بودایی و......
من با فاطمه کاملا موافقم ، میخوایم درحد خودمون بحث کنیم ;D

مرد آن شهر اساطیر نداشت.
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود . هیچ آیینه ی تالاری ،
سرخوشی ها را تکرار نکرد.
چاله آبی حتی ، مشعلی را ننمود.
دور باید شد ، دور.
شب سرودش را خواند.
نوبت پنجره هاست ."

خب درواقع میگه که در این شهر «اساطیر» و «قهرمانان» ، هستی ندارند و زن كه نماد سرخوشی است به سرشاری انگور نیست.
(بازم متوجه نمیشم این سرشاری انگور یعنی چی 8-| یا اینکه چرا زن نماد سرخوشیه ؟؟ )

عنصر «شب» را در مجموعه «خاك غریب» و شهر «بی‌اساطیر» می‌‌توان جای داد و پنجره دریچه‌ای است كه شاعر از آن به سوی آرمان‌شهر خویش می‌نگرد، آرمان‌شهری كه هر چند ناكجا‌آباد سپهری است اما باید به سوی آن برود.
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

اه من چرا به هیچ وجه نمیتونم ببفهمم چی میگه؟ :دی ینی میتونم درک کنم در کل منظورش چی بوده ها! ولی مثلا اینکه بیام دونه دونه رو همه‌ی کلمه هاش فکر کنم و بخوام بفهمم چرا همچین چیزی رو گفته تا حالا اتفاق نیفتاده بود! :دی الان که دارم هِی فکر میکنم که بخوام چیزی بگم و نظر بدم و اینا واقعا هیچی به ذهنم نمیرسه! :دی
کسی کتابی خونده درموردِ شعرهایِ سهراب؟ معرفی کنید بریم بخونیم بعد بیایم یکم نظر بدیم! :دی
البته همینجوری هم میشه بحث کنیم درموردش! ولی گفتم واسه اوناییکه مثلِ من خیلی سر در نمیارن. :-"
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

بچه ها بیاین نقد کنین دیگه ای بابا ..!! :دی دلتون میاد اشعار سهراب به این قشنگی اینجا خاک بخوره ! 8-^

خب نقد قسمت دوم پشت دریاها رو خودم شروع میکنم ، باشد که ادامه دهید!

پشت دریاها - قسمت دوم :

پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است ،
بام ها جای کبوتر هایی است ،
که به فــواره ی هوش بشری می نگرند.
دست هر کودک ده ساله ی شهر ، شاخه ی معرفتی است.
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند ،
که به یک شعله به یک خواب لطیف.
خاک ، موسیقی احساس تو را می شنود .
و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد.
پشت دریاها شهری است ،
که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحرخیزان است.
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.

پشت دریاها شهری است !
قایــقی باید ساخت...

>< پایان ><

 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است ،
بام ها جای کبوتر هایی است ،
که به فــواره ی هوش بشری می نگرند.
دست هر کودک ده ساله ی شهر ، شاخه ی معرفتی است.

خب درمورد آرمان شهری که پشت دریاها وجود داشت صحبت کردیم ،
مصرع بعد به نظرم میخواد بگه که توی این آرمان شهر پنجره ها به سمتی که جمال حق و تکامل روح انسان رو نشون میده باز میشن. شایدم به سمت راهی که شکوفایی انسان در اونه.
به نظر میرسه منظور از فوراه ی هوش ، هوش زیاد مردم این شهر و معرفت بسیاریه که دارن. :-?
و اینکه توی این شهر حتی بچه های کوچیک هم معرفت و آگاهی دارن. :]
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

از این شعر ها باید لذت ببری نباید تفسیر کنی قشنگیش به گنگ بودنه شه
 
پاسخ : اشعار سهراب در ترازوی نقد :)

به نقل از F@temeh :
کسی کتابی خونده درموردِ شعرهایِ سهراب؟ معرفی کنید بریم بخونیم بعد بیایم یکم نظر بدیم! :دی
البته همینجوری هم میشه بحث کنیم درموردش! ولی گفتم واسه اوناییکه مثلِ من خیلی سر در نمیارن. :-"
[size=10pt]
"شعر زمان ما - سهراب سپهری" : گزیده ی اشعار سهراب سپهری - یه مقدمه ی نسبتا طولانی برای آشنایی کلی با شعر سهراب و زبان شعریش و سیر تحول اشعارش و اندیشه ی شاعرانه ش - گزیده ی مقاله هایی که درمورد شعر سپهری نوشته شده و ...
من این کتابُ کم و بیش خوندم . قسمت اعظم کتاب که همون گزیده ی اشعاره ، و توضیحاتی که داده شده بعضا سنگین بودن ( البته برای من ) برای همینم گذاشتمش که بعدها بخونمش دوباره ! در ضمن کتاب طوریه که یه سری مطالب کلی درمورد شعر سهراب گفته ، نه تحلیل خط به خط شعرها ...
[/size]


به نقل از negin banoo :
از این شعر ها باید لذت ببری نباید تفسیر کنی قشنگیش به گنگ بودنه شه

دقیقا منم همین نظرُ دارم، همه ی لطف بعضی چیزا به گنگ بودنشونه و اینکه خودمون تو ذهنمون تفسیرشون کنیم ... اما خب میشه این ایرادُ وارد کرد که در این صورت ممکنه که منظور شاعر یا نویسنده یا در کل ، گوینده ی اون مطلبُ درست متوجه نشیم و حتا تعبیر معکوس داشته باشیم .
 
Back
بالا