کارگردان : بهروز شعيبي ( بازيگر نقش اول طلا و مس بود؟! همونه )
بازيگران : رضا عطاران ، هانيه توسلي ، محمد رضا شيرخانلو.
جايزه ها : کانديد در بهترين فيلمنامه، بهترين کارگرداني، بهترين بازيگر نقش اول مرد، بهترين بازيگر نقش اول زن، بهترين جلوه هاي بصري، بهترين جلوه هاي ميداني، بهترين صداگذاري، بهترين چهره پردازي، بهترين تدوين، بهترين فيلمنامه، بهترين کارگرداني، بهترين فيلم و... و برنده ي بهترين بازيگر نقش اول زن (هانيه توسلي) ، بهترين فيلم از نگاه نو
خيلي فيلمه خوبيه. خيلي. داستانش يکم تکراريه ولي واقن عاليه. بازي بازيگرارو نميدونم چه جوري توصيف کنم. هانيه توسلي که به خاطرش سيمرغ گرفته و واقعن حقش بوده. رضا عطاران هم نامزد شده برا جايزه ولي فک کنم حقشو خوردن. رضا عطاران از توسلي بهتر بازي ميکرد. انقد قشنگ بازي ميکرد عطاران انقد قشنگ بازي ميکرد که قبل از اينکه تو فيلم مشخص بشه معلمه دقيقن ميشد حدس زد که اين معلمه. اون بچه که هيچي ديگه. بچه ي بازيگر تو اين سن واقن نديده بودم که انقدر قشنگ نقشو در بياره. کارگرداني عالي. همه ي صحنه ها دقيقن مشخص بود کار شدستو همينجوري بيخودي نگرفته که فيلمو تموم کنه همه چيز حساب شده.
ايراد که نميشه گفت ولي شايد داستان خيلي سادش اگه يه گره داشت بد نبود. داستان کاملن منسجمه در طول فيلم. فيلم به شما خورده خورده اطلاعات ميده که شما خسته نشي از فيلم تا وسطايه فيلم هنوز شما بيس اصلي فيلمو حتي نميدونيد.
به عنوان اولين کار شعيبي واقعن خوب بود. همه ي منتقدا هم تحسينش کردن.
خلاصش اگه يه فيلم خوب ميخوايد بريد پيشنهاد ميشه شديد.
این فیلم تاحالا قطعاً بهترین فیلمی هست که امسال تو سینماها اکران شده . حتّی بهتر از گذشته . به نظرم به عنوان کار اوّل ، یه کار خیــلی خوبی بود . به بهروز شعیبی خیلی امّیدوار شدم .
بازیها خوب بود و اون پسره کوچولوـه ، بازیگر دودکش :د ، در حدّ خودش یه اعجوبه بود . هر چند که اوّل فیلم نه فیلم زیاد خوب شروع شد و نه بازیها خوب بود و همه اینا باعث شد که فکر کنم سکانس ها دروغین هستن . یه چیزی که اصلاً انتظار نداشتم تو فیلم رعایت بشه ، کش ندادن و آبکی نرکدن فیلم بود که در کمال شگفتی بهروز شعیبی از پس این کار براومده بود و موضوعی که جون(!) می داد برای آب بستن ، به قشنگی بش پرداخته بود . سکانس های احساسی فوری رد می شد . ضمناً موضوع ، موضوع تکراری بود ولی داستان به خوبی پیش می رفت و ببینننده تا آخر پای خودش نگه می داشت ؛ چون علاوه بر موضع قصاص ، موضوع اصلی ، فیلم موضوعاتی خانوادگی رو هم دنبال می کرد . فیلم چه پایان خوبــی داشت ! یه پایان فرم دار و اصولی .
من ضعف بزرگی ندیدم . البتّه به نظرم فیلم نقطه اوج یا افولی نداشت ، گره ای نداشت که تو حین فیلم باز بشه . که نقطه ضعف خیلی گنده ای نیست . یه چیزی هم که درک نکردم این بود که مسئول زندان چرا اینقدر پیگیر بود ؟ اصلاً گاهی اوقات من فکر می کردم که وکیلـه تا رئیس زندان !
ضمناً من به شخصه این فیلم رو از جهاتی با هیس!... شبیه می دونم ولی این فیلم کجا و هیس کجا ؟! یکی از نقاط مشترک ، زنان محور اصلی هر دو فیلم هستن ؛ تو این فیلم هدف ، نشون دادن مظلومیّت یا صبوری (شیوا ) نبود ولی به خوبی این دوتا خصلت نشون داده شده بود ولی تو هیس ! این دوتا هدف به کثیف ترین(!) شکل ممکن نشون داده شده بود و دروغ بود . یکی دیگه از شباهت ها ، قصاص بود . تو هیس من اینجوری برداشت کردم که قانون قصاص بد هست و بعضی اوقات ناقص هست ولی تو این فیلم با قانون قصاص کنار اومده شده و حق هم داده شده ولی بیشتر سعی در فرهنگ سازی بخشش از حکم قصاص هست ، نه نقد به خود قصاص که هیچ فایده ای برای جامعه و مردم نداره . هیس باید اینقدر بفروشه اینم اینقدر ؟!:د
بعد یه چیز جالب هم این بود که اون زمین فوتبالی که توش یه قسمت هایی از فیلم بازی شده بود ، چسبیده به مدرسه ما بود ؛ اصلا اینجوری بگم فیلم تو زمین چمن مدرسه ما بازی شده بود . ولی نمی دونم چرا عوامل فیلم رو ندیدیم .
چند روز پیش رفتیم سینما که هیس رو ببینیم ولی چون کم دوستان دیر اومدن و به یک اکران اون فیلم نرسیدیم و به ناچار دهلیز رو دیدیم ، به نظر من یکی از مزخرف ترین فیلم هایی بود که دیده بودم ، موضوع تکراری ، خواب آور ، فیلم هیچ اوجی نداشت ،نوع فیلم برداری تکراری ، پایانی تکراری که جدیدا بعد از کارهای آقای اصغر فرهادی مد شده البته با این تفاوت که کار های آقای فرهادی پایانی زیبا ولی نا معلوم داره ولی این فیلم به نظر من پایانی مزخرف و مثلا نا معلوم داشت ، نصف فیلم که پسره اسب رو دستش گرفته میگه پیتکو پیتکو بقیش هم کلا حرف و صحبت بدون هیچ هیجانی !
در کل به نظر من این فیلم حتی ارزش دیدن هم نداره !
البته این نظر منه نظر بقیه دوستان که میگن این فیلم حتی از گذشته هم بهتر بوده محترمه !
تو این چن ساله فیلمای زیادی ساخته شدن که داستانشون در مورد قصاصه اما دهلیز نمی خواد به زور از تماشاگر گریه بگیره به نظرم این نکته خوبیه چون حداقل باعث نمیشه حال ادم از فیلم به هم بخوره .
قصه رو هم بدون هیچ داستان فرعی ای میگه.فیلم فوق العاده ای نیس و نمیشه گفت فیلم بدیه!
ارزش دیدن داره :).
اوایل اکرانش، تبلیغش رو که توی تلویزیون میدیدم بنظرم فیلم جالبی نمیاومد.درواقع مهمترین دلیلش فک میکنم داستان ِ کلیشهای و بازی رضا عطاران توی یه نقش جدّی بود.در توانا بودن ِ عطاران که شکّی نیست، ولی فک نمیکردم با توجّه به چهرهی همیشگیش که طنز ـه، بتونه اینقدر خوب حس رو منتقل کنه، اینقدر جدی و اثرگذار بازی کنه.
ولی خیلیخیلی شستهرُفته بود فیلـم. همهچیز بهجای خودش و خوب.
خصوصاً اینکه احساسات رو خیلی زیرکانه تحریک میکرد :د شاید یه سکانس خیلی ظاهر تاثیرگذاری نداشت، ولی فضا و بازی و تصویر برداری از فیلم یهچیزی ساختهبود که هر لحظهش میتونست اشک ِ آدمو دربیاره.خلاصه مخاطب رو خوب درگیر میکرد.
محمدرضا هم خیلی خوب بازی میکرد، اصن این بچه انگار سالهاست که بازی میکنه خوشم اومد.
فضا هم خیلی شیک بود، هوای سرد و برفی و سفید، و درکنارش محیط ِ سفید ِ محل ملاقات ِ زندان.یهنقطهی قوّت بود از نظر من.