به نقل از ارغـوان اس. :زیاد-صفحه.که خب خوب نیست خیلی. بعضاً یه کتاب رو چندبار باید بخونم که مطمئن بشم همهش رو کامل خوندهم. به اواخر کتاب هم که میرسم رسماً ده پاراگراف یکی میخونم که زودتر تموم شه ذوق کنم؛ بعد دوباره آخرش رو باید چند بار بدونِ ذوقکردن بخونم که «خونده»باشم.
کاری که خودم میکنم، اینه که توی ذهنم کلمهها رو ادا نمیکنم؛ میبینم کلمات رو فقط. بعد نمیدونم چی میشه بعدش دیگه." ولی هر کلمه رو تکتک نمیخونم؛ یه سطر رو با هم میخونم مثن.
به نقل از معصومه :منم اروم نمیتونم بخ نم بی حوصله میشم حتی درسای دانشگاهم با همزن سرعت مزخونم شب امتحان
منظورم یک درسی مثل فیزیولوژی بود.به نقل از فاطمه :خوندن درس با خوندنِ کتاب داستان و رمان فرق داره البته.نداره؟
مثلا من درس رو خیلی سریغ میخونم. درسایِ مثل ادبیات و دینی و اینا که از رو کتاب باید میخوندیم، سریع میخوندم و میفهمیدم اما داستان رو باید خیلی با حس بخونم.![]()
خب اوّلین بار خیلی سریع بخون که با متنُ محتواش آشنابشی. بعد؛دوباره با همون شیوهای که آروم میخوندی بخون.اینجوری ذهنت با محتوای داستان آشناست برای همین هم میتونی سریعتر از قبل بخونیُ هم فضاسازی کنی.به نقل از فاطمه :من این کار رو امتحان کردم ولی اصلا لذت نبردم از چیزی که میخونم. اینکه چشمام رو حرکت بدم رو سطر ها و فقط ببینم! ولی خب اصلا قشنگیِ نوشته و داستان رو درک نکردم، فقط فهمیدم که چی شد!![]()