- شروع کننده موضوع
- #1
spider girl
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 102
- امتیاز
- 665
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان1
- شهر
- بندرعباس
- دانشگاه
- هرمزگان
- رشته دانشگاه
- مکانیک
((سرش را از پنجره ي ماشين بيرون مي آورد و هر چي از صبح تا حالا روي دلش مانده ، نثار بيچاره اي مي كند كه ماشينش وسط خيابان خاموش شده است. او هم كه خرابي ماشين حسابي به اعصابش فشار آورده مانند قهرمان هاي كره اي جستي مي زند و خودش را به ماشين طرف مي رساند كه با كي بودي...؟ مشت اول را كه مي زند ، مردم فداكار مانند مور و ملخ دورشان را احاطه مي كنند. دماغ كه مي شكند ، پيراهن كه پاره مي شود ، شيشه و در ماشين كه خرد مي شود پليس از راه مي رسد. همه بايد رضايت هم را جلب كنند! نتيجه ماجرا مي شود يك روز معطلي ، كلي خسارت و يك خاطره ي بد.))
به نقل از دكتر بهرامي مدرس دانشگاه است كه : ادبيات خياباني همان بگو مگو هاي خياباني است كه رنگ و لعابي كاملا زشت به خود مي گيرد و بسياري از ما را وامي دارد كه گوش هاي خود را ببنديم و بگذريم. برخي را هم وامي دارد كه بايستند و بگويند : مراقب باشيد آقايان طرفين دعوا ، اينجا محل گذر است. اينجا محل عبور زن و بچه ي مردم است. لطفا مودب باشيد.
وي مي افزايد : كاش ادبيات خياباني فقط به شهر هاي بزرگ محدود مي شد. اما اين طور نيست و اين ادبيات محرك باعث مي شود برخي نيز بدون آنكه تاثير يا نفعي در دعوا داشته باشند ابتدا براي دادن تذكر وارد جنگ شوند و در بهترين حالت نيز با خاطره اي تلخ كارزار را ترك كنند.
بي سوادي و تنبلي
متاسفنه در سال هاي اخير اين ادبيات وارد خانه هاي ما نيز شده است. مهلقا زني 41 ساله است و گريه امانش نمي دهد ، مي گويد : يك ماه پيش ، دير وقت بود ، به ساسان (پسر 8 ساله اش) گفتم برو بخواب ، فحش داد ، نفهميدم چه كار كردم ، يك سيلي محكم به گوشش زدم... بچه ام از آن روز ديگر نمي شنود.
خيلي عجيب نيست. اين روزها كم نيستند كودكان و نوجواناني كه به صورت گروهي حركت مي كنند و بين شوخي هايي كه با هم دارند از الفاظ زشت استفاده مي كنند. آنها از اينكه صدايشان از سوي عابران شنيده شود خجالت نمي كشند و البته اين امر را نشانه ي بزرگي خود نيز مي دانند. اميري بر اين باور است كه رواج استفاده از برخي از كلمه ها زشتي آنها را از بين مي برد. به طور حتم تذكر زباني و كلامي به كودكان ، استفاده و تكرار نكردن كلام زشت و گسترش دايره ي لغات باعث مي شود استفاده از كلمات ركيك كاهش يابد. به گفته ي اين مدرس دانشگاه افراد كم سواد يا تنبل به دليل اينكه دايره ي لغاتشان محدود است ترجيح مي دهند منظور خود را با الفاظ زشت ، سريع منتقل كنند.
افزايش جرم
در اين بين و بر اساس اعلام پزشكي قانوني 20 درصد از درگيري هاي خياباني كه منجر به جرح يا قتل مي شوند ، با يك فحش يا حرف زشت و به سادگي آغاز شده اند. به گفته ي محمد غلامي ، وكيل پايه يك دادگستري : در حال حاضر در جامعه ي ما به عوامل ايجاد كننده ي بزه توجه زيادي نمي شود و براي آنها منع قانوني در نظر گرفته نشده است. مهم نيست شروع كننده ي دعوا و يا عامل اوج گرفتن آن كيست ، بر اساس قانون مهم فردي است كه بيشترين ضربات را در دعوا وارد كرده و منجر به زخمي يا كشته شدن طرف مقابل شده است ؛ حتي اگر در شروع دعوا تقصيري متوجه او نباشد. غلامي يادآور مي شود : بايد گفت كه ادبيات خياباني متاسفانه در بخشي از جامعه و در ميان بخشي از قشر نوجوان و جوان ما در حال گسترش است و بسيار ديده ايم و شنيده ايم كه اين افراد به راحتي و مثل آب خوردن الفاظ نامناسب را در محيط هاي عمومي و در حضور زنان و كودكان و خانواده ها به كار مي برند و نام آن را نيز شايد شوخي و تفريح مي گذارند.
فحاشي ، عامل 50 درصد درگيري ها
در اين بين شاهد كبيري ، كارشناس بهزيستي نيز فحاشي را عامل ايجاد بيش از 50 درصد درگيري ها مي داند و معتقد است قربانيان اصلي اين عمل ناپسند اجتماعي نوجوانان و جواناني هستند كه در كانون هاي اصلاح و تربيت به سر مي برند. به گفته وي بخش زيادي از قاتلان جوان استان را افرادي تشكيل مي دهند كه در پاسخ به سوال "چرا وي را كشتي؟" مي گويند : "او فلان فحش را به من داد ، از كوره در رفتم و ... " كبيري مي گويد : در گذشته به واسطه ي پر رنگ بودن كنترل هاي اجتماعي از جانب بزرگسالان و حرف شنوي و حرمت گزاري به حرف آنان از طرف كوچكتر ها جامعه مؤدب تري داشتيم. در گذشته اگر حرفي از دهان جواني در جمع بيرون مي آمد كه شايسته نبود ، بلافاصله با تذكر و واكنش جدي بزرگسالان حتي ناشناس ، مواجه مي شد. اتفاقي كه اين روز ها رنگ باخته است. وي مي افزايد : اما در سال هاي اخير بزرگترها هم متاسفانه تنها شنونده اين نوع ادبيات خياباني هستند و در بهترين حالت ممكن آن ها فقط سعي مي كنند سريع خود و خانواده را از آن محل دور كنند. تمام كارشناساني كه در متن نام آن ها رفت بر اين امر اتفاق نظر دارند كه جامعه آموزش پذير است و نياز به اين امر دارد ، در سال هاي اخير جامعه ي ما به خصوص در كلان شهرها به سمت " بي ادب شدن " در حركت است ، امري كه اگر اندكي به آن توجه شود از وقوع بسياري از درگيري هاي خياباني ، قتل ها و زنداني و كشته شدن آمار قابل توجهي از جوانان و نوجوانان كشور كم مي شود.
منبع :روزنامه ي حمايت
به نقل از دكتر بهرامي مدرس دانشگاه است كه : ادبيات خياباني همان بگو مگو هاي خياباني است كه رنگ و لعابي كاملا زشت به خود مي گيرد و بسياري از ما را وامي دارد كه گوش هاي خود را ببنديم و بگذريم. برخي را هم وامي دارد كه بايستند و بگويند : مراقب باشيد آقايان طرفين دعوا ، اينجا محل گذر است. اينجا محل عبور زن و بچه ي مردم است. لطفا مودب باشيد.
وي مي افزايد : كاش ادبيات خياباني فقط به شهر هاي بزرگ محدود مي شد. اما اين طور نيست و اين ادبيات محرك باعث مي شود برخي نيز بدون آنكه تاثير يا نفعي در دعوا داشته باشند ابتدا براي دادن تذكر وارد جنگ شوند و در بهترين حالت نيز با خاطره اي تلخ كارزار را ترك كنند.
بي سوادي و تنبلي
متاسفنه در سال هاي اخير اين ادبيات وارد خانه هاي ما نيز شده است. مهلقا زني 41 ساله است و گريه امانش نمي دهد ، مي گويد : يك ماه پيش ، دير وقت بود ، به ساسان (پسر 8 ساله اش) گفتم برو بخواب ، فحش داد ، نفهميدم چه كار كردم ، يك سيلي محكم به گوشش زدم... بچه ام از آن روز ديگر نمي شنود.
خيلي عجيب نيست. اين روزها كم نيستند كودكان و نوجواناني كه به صورت گروهي حركت مي كنند و بين شوخي هايي كه با هم دارند از الفاظ زشت استفاده مي كنند. آنها از اينكه صدايشان از سوي عابران شنيده شود خجالت نمي كشند و البته اين امر را نشانه ي بزرگي خود نيز مي دانند. اميري بر اين باور است كه رواج استفاده از برخي از كلمه ها زشتي آنها را از بين مي برد. به طور حتم تذكر زباني و كلامي به كودكان ، استفاده و تكرار نكردن كلام زشت و گسترش دايره ي لغات باعث مي شود استفاده از كلمات ركيك كاهش يابد. به گفته ي اين مدرس دانشگاه افراد كم سواد يا تنبل به دليل اينكه دايره ي لغاتشان محدود است ترجيح مي دهند منظور خود را با الفاظ زشت ، سريع منتقل كنند.
افزايش جرم
در اين بين و بر اساس اعلام پزشكي قانوني 20 درصد از درگيري هاي خياباني كه منجر به جرح يا قتل مي شوند ، با يك فحش يا حرف زشت و به سادگي آغاز شده اند. به گفته ي محمد غلامي ، وكيل پايه يك دادگستري : در حال حاضر در جامعه ي ما به عوامل ايجاد كننده ي بزه توجه زيادي نمي شود و براي آنها منع قانوني در نظر گرفته نشده است. مهم نيست شروع كننده ي دعوا و يا عامل اوج گرفتن آن كيست ، بر اساس قانون مهم فردي است كه بيشترين ضربات را در دعوا وارد كرده و منجر به زخمي يا كشته شدن طرف مقابل شده است ؛ حتي اگر در شروع دعوا تقصيري متوجه او نباشد. غلامي يادآور مي شود : بايد گفت كه ادبيات خياباني متاسفانه در بخشي از جامعه و در ميان بخشي از قشر نوجوان و جوان ما در حال گسترش است و بسيار ديده ايم و شنيده ايم كه اين افراد به راحتي و مثل آب خوردن الفاظ نامناسب را در محيط هاي عمومي و در حضور زنان و كودكان و خانواده ها به كار مي برند و نام آن را نيز شايد شوخي و تفريح مي گذارند.
فحاشي ، عامل 50 درصد درگيري ها
در اين بين شاهد كبيري ، كارشناس بهزيستي نيز فحاشي را عامل ايجاد بيش از 50 درصد درگيري ها مي داند و معتقد است قربانيان اصلي اين عمل ناپسند اجتماعي نوجوانان و جواناني هستند كه در كانون هاي اصلاح و تربيت به سر مي برند. به گفته وي بخش زيادي از قاتلان جوان استان را افرادي تشكيل مي دهند كه در پاسخ به سوال "چرا وي را كشتي؟" مي گويند : "او فلان فحش را به من داد ، از كوره در رفتم و ... " كبيري مي گويد : در گذشته به واسطه ي پر رنگ بودن كنترل هاي اجتماعي از جانب بزرگسالان و حرف شنوي و حرمت گزاري به حرف آنان از طرف كوچكتر ها جامعه مؤدب تري داشتيم. در گذشته اگر حرفي از دهان جواني در جمع بيرون مي آمد كه شايسته نبود ، بلافاصله با تذكر و واكنش جدي بزرگسالان حتي ناشناس ، مواجه مي شد. اتفاقي كه اين روز ها رنگ باخته است. وي مي افزايد : اما در سال هاي اخير بزرگترها هم متاسفانه تنها شنونده اين نوع ادبيات خياباني هستند و در بهترين حالت ممكن آن ها فقط سعي مي كنند سريع خود و خانواده را از آن محل دور كنند. تمام كارشناساني كه در متن نام آن ها رفت بر اين امر اتفاق نظر دارند كه جامعه آموزش پذير است و نياز به اين امر دارد ، در سال هاي اخير جامعه ي ما به خصوص در كلان شهرها به سمت " بي ادب شدن " در حركت است ، امري كه اگر اندكي به آن توجه شود از وقوع بسياري از درگيري هاي خياباني ، قتل ها و زنداني و كشته شدن آمار قابل توجهي از جوانان و نوجوانان كشور كم مي شود.
منبع :روزنامه ي حمايت